لوقا 15:17 - Persian Old Version17 «آخر به خود آمده، گفت چقدر از مزدوران پدرم نان فراوان دارند و من از گرسنگی هلاک میشوم، Faic an caibideilهزارۀ نو17 سرانجام به خود آمد و گفت: ”ای بسا کارگران پدرم خوراک اضافی نیز دارند و من اینجا از فرط گرسنگی تلف میشوم. Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر17 «سرانجام روزی به خود آمد و فکر کرد: در خانه پدرم، خدمتکاران نیز خوراک کافی و حتی اضافی دارند، و من اینجا از گرسنگی هلاک میشوم! Faic an caibideilمژده برای عصر جدید17 سرانجام به خود آمد و گفت: 'بسیاری از کارگران پدر من نان كافی و حتّی اضافی دارند و من در اینجا نزدیک است از گرسنگی تلف شوم. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳17 سرانجام به خود آمد و گفت، 'بسیاری از کارگران پدر من خوراک کافی و حتّی اضافی دارند و من در اینجا نزدیک است از گرسنگی تلف شوم. Faic an caibideilکتاب مقدس به زبان بندری17 بالأخره یه رو به خوش هُند و ایگو: ”ای داد نوکروی بَپِ مه هَمَشُ نُن کافی و حتی اضافی به خاردِن شُهَستِن و مه ایجا اَ گُشنه ای تلف اِبودَم. Faic an caibideil |