Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




لوقا 15:16 - Persian Old Version

16 و آرزو میداشت که شکم خودرا از خرنوبی که خوکان میخوردند سیر کند وهیچکس او را چیزی نمی داد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

16 پسر آرزو داشت شکم خود را با خوراک خوکها سیر کند، امّا هیچ‌کس به او چیزی نمی‌داد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

16 آن پسر به روزی افتاده بود که آرزو می‌کرد بتواند با خوراک خوکها، شکم خود را سیر کند؛ کسی هم به او کمکی نمی‌کرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

16 او آرزو داشت شكم خود را با نواله‌هایی كه خوكها می‌خورند پُر كند ولی هیچ‌کس به او چیزی نمی‌داد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

16 او آرزو داشت شکم خود را با غذایی که خوک‌ها می‌خورند سیر کند، ولی هیچ‌کس به او چیزی نمی‌داد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس به زبان بندری

16 اُ پُس آرزو شَکِه که وا خوراک خوکُ اُشکُمُ خو سیر بُکنت، ولی کسی به اُ چیزی اینادا.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




لوقا 15:16
13 Iomraidhean Croise  

خبازی را در میان بوتهها میچیدند، و ریشه شورگیاه نان ایشان بود.


به طرف راست بنگر و ببین که کسی نیست که مرا بشناسد. ملجا برای من نابود شد. کسی نیست که در فکرجان من باشد.


و من وحشی بودم ومعرفت نداشتم و مثل بهایم نزد تو گردیدم.


خاکستر را خوراک خودمی سازد و دل فریب خورده او را گمراه میکند که جان خود را نتواند رهانید و فکر نمی نماید که آیادر دست راست من دروغ نیست.


چرا نقره را برای آنچه نان نیست و مشقت خویش را برای آنچه سیرنمی کند صرف میکنید. گوش داده، از من بشنویدو چیزهای نیکو را بخورید تا جان شما از فربهی متلذذ شود.


و اماشماای پسران ساحره و اولاد فاسق و زانیه به اینجا نزدیک آیید!


آنانی که خوراک لذیذ میخورند در کوچه ها بینوا گشتهاند. آنانی که در لباس قرمز تربیت یافتهاند مزبلهها را در آغوش میکشند.


افرایم باد را میخورد و باد شرقی راتعاقب میکند. تمامی روز دروغ وخرابی را میافزاید و ایشان با آشور عهد میبندندو روغن (به جهت هدیه ) به مصر برده میشود.


«آنچه مقدس است، به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید، مباداآنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند.


پس رفته خود را به یکی از اهل آن ملک پیوست. وی او را به املاک خود فرستاد تاگرازبانی کند.


«آخر به خود آمده، گفت چقدر از مزدوران پدرم نان فراوان دارند و من از گرسنگی هلاک میشوم،


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan