یونس 4:8 - Persian Old Version8 و چون آفتاب برآمد خدا بادشرقی گرم وزانید و آفتاب بر سر یونس تابید به حدی که بیتاب شده، برای خود مسالت نمود که بمیرد و گفت: «مردن از زنده ماندن برای من بهتراست.» Faic an caibideilهزارۀ نو8 چون خورشید برآمد، خدا بادی سوزان از جانب شرق برگماشت و آفتاب چنان بر سر یونس تابید که بیتاب شد و آرزوی مرگ کرده، گفت: «مردن برایم بهتر از زیستن است.» Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر8 وقتی که آفتاب برآمد و هوا گرم شد، خداوند بادی سوزان از جانب شرق بر یونس وزانید و آفتاب چنان بر سر او تابید که بیتاب شده، آرزوی مرگ کرد و گفت: «برای من مردن بهتر از زنده ماندن است.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید8 بعد از اینکه آفتاب بالا آمد، خدا باد شرقی سوزانی فرستاد. چون آفتاب بر سر یونس تابید، او بیحال شد و از خدا طلب مرگ کرد و گفت: «برای من مردن از زنده ماندن بهتر است.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳8 بعد از اینکه آفتاب بالا آمد، خدا باد شرقی سوزانی فرستاد. چون آفتاب بر سر یونس تابید، او از گرما بیحال شد و از خدا طلب مرگ کرد و گفت: «برای من مردن از زنده ماندن بهتر است.» Faic an caibideilکتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده8 و چون آفتاب برآمد، خدا بادی سوزان از جانب شرق وزانید و آفتاب بر سر یونس تابید به حدی که بیتاب شده، آرزوی مرگ نمود و گفت: «مردن برایم از زنده ماندن بهتر است.» Faic an caibideil |