Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




یوحنا 20:15 - Persian Old Version

15 عیسی بدو گفت: «ای زن برای چه گریانی؟ که را میطلبی؟» چون او گمان کردکه باغبان است، بدو گفت: «ای آقا اگر تو او رابرداشتهای، به من بگو او را کجا گذاردهای تا من اورا بردارم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

15 عیسی به او گفت: «ای زن، چرا گریانی؟ که را می‌جویی؟» مریم به گمان اینکه باغبان است، گفت: «سرورم، اگر تو او را برداشته‌ای، به من بگو کجا گذاشته‌ای تا بروم و او را برگیرم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

15 عیسی از مریم پرسید: «چرا گریه می‌کنی؟ به دنبال چه کسی می‌گردی؟» مریم به گمان اینکه باغبان است، به او گفت: «سرورم، اگر تو او را برده‌ای، بگو کجا گذاشته‌ای تا بروم او را بردارم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

15 عیسی به او گفت: «ای زن، چرا گریه می‌کنی؟ به دنبال چه کسی می‌گردی؟» مریم به گمان اینكه او باغبان است به او گفت: «ای آقا، اگر تو او را برده‌ای به من بگو او را كجا گذاشته‌ای تا من او را ببرم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

15 عیسی به او گفت: «ای زن، چرا گریه می‌کنی؟ دنبال چه کسی می‌گردی؟» مریم به گمان این‌که او باغبان است، به او گفت: «ای آقا، اگر تو او را برده‌ای، به من بگو او را کجا گذاشته‌ای تا من او را ببرم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس به زبان بندری

15 عیسی به اُ ایگو: «ای زن، به چه نَگیریکی؟ هوا کِ نَگَشتِی؟» میریَم گَمون ایکه باغبُنِن، ایگو: «آقا، اگه تو به اُ اِدواگِفتِن، به مه بِگَه کا اِدناهادِن تا بِرَم و ایبِسَم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




یوحنا 20:15
12 Iomraidhean Croise  

گفتم الان برخاسته، در کوچهها و شوارع شهر گشته، او را که جانم دوست میدارد خواهم طلبید. او را جستجو کردم اما نیافتم.


محبوب تو کجا رفته استای زیباترین زنان؟ محبوب تو کجا توجه نموده است تااو را با تو بطلبیم؟


ای افعیزادگان، چگونه میتوانیدسخن نیکو گفت و حال آنکه بد هستید زیرا که زبان از زیادتی دل سخن میگوید.


اما فرشته به زنان متوجه شده، گفت: شما ترسان مباشید!


اوبدیشان گفت: «ترسان مباشید! عیسی ناصری مصلوب را میطلبید؟ او برخاسته است! در اینجانیست. آن موضعی را که او را نهاده بودند، ملاحظه کنید.


بلکه چون گمان میبردند که او در قافله است، سفریکروزه کردند و او را در میان خویشان وآشنایان خود میجستند.


و چون ترسان شده سرهای خود را به سوی زمین افکنده بودند، به ایشان گفتند: «چرا زنده را از میان مردگان میطلبید؟


پس عیسی روی گردانیده، آن دو نفر رادید که از عقب میآیند. بدیشان گفت:


آنگاه عیسی با اینکه آگاه بود از آنچه میبایست بر اوواقع شود، بیرون آمده، به ایشان گفت: «که رامی طلبید؟»


او باز از ایشان سوال کرد: «که را می طلبید؟» گفتند: «عیسی ناصری را!»


ایشان بدوگفتند: «ای زن برای چه گریانی؟» بدیشان گفت: «خداوند مرا بردهاند و نمی دانم او را کجاگذاردهاند.»


کنیز خود را از دختران بلیعال مشمار، زیرا که از کثرت غم و رنجیدگی خود تابحال میگفتم.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan