Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




داوران 8:30 - Persian Old Version

30 و جدعون را هفتاد پسر بود که از صلبش بیرون آمده بودند، زیرا زنان بسیار داشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

30 جِدعون را هفتاد پسر بود که از صُلب خود او بودند، زیرا که زنان بسیار داشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

30 او صاحب هفتاد پسر بود، زیرا زنان زیادی داشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

30 او دارای هفتاد پسر بود زیرا زنهای زیادی داشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

30 او دارای هفتاد پسر بود زیرا زن‌های زیادی داشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

30 و جِدعون را هفتاد پسر بود که از صُلب خود او بودند، زيرا زنان بسيار داشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




داوران 8:30
20 Iomraidhean Croise  

از این سبب مرد پدر و مادرخود را ترک کرده، با زن خویش خواهد پیوست ویک تن خواهند بود.


همه نفوسی که با یعقوب به مصر آمدند، که از صلب وی پدید شدند، سوای زنان پسران یعقوب، جمیع شصت و شش نفر بودند.


و نوح وپسرانش و زنش و زنان پسرانش با وی از آب طوفان به کشتی درآمدند.


و او را هفتصد زن بانو و سیصد متعه بود و زنانش دل او را برگردانیدند.


و هفتاد پسر اخاب در سامره بودند. پس ییهو مکتوبی نوشته، به سامره نزدسروران یزرعیل که مشایخ و مربیان پسران اخاب بودند فرستاده، گفت:


و همه نفوسی که از صلب یعقوب پدید آمدند هفتاد نفر بودند. و یوسف درمصر بود.


و آیا او یکی را نیافرید با آنکه بقیه روح را میداشت و ازچه سبب یک را (فقطآفرید)؟ از این جهت که ذریت الهی را طلب میکرد. پس از روحهای خود باحذر باشید وزنهار احدی به زوجه جوانی خود خیانت نورزد.


و برای خود زنان بسیار نگیرد، مبادا دلش منحرف شود، و نقره و طلا برای خودبسیار زیاده نیندوزد.


و او راسی پسر بود که بر سی کره الاغ سوار میشدند، وایشان را سی شهر بود که تا امروز به حووت یائیرنامیده است، و در زمین جلعاد میباشد.


و او را چهل پسر و سی نواده بود، که بر هفتاد کره الاغ سوار میشدند وهشت سال بر اسرائیل داوری نمود.


و او را سی پسر بود و سی دختر که بیرون فرستاده بود و از بیرون سی دختر برای پسران خود آورد و هفت سال بر اسرائیل داوری نمود.


وکنیز او که در شکیم بود او نیز برای وی پسری آورد، و او را ابیملک نام نهاد.


و ابیملک بن یربعل نزد برادران مادر خود به شکیم رفته، ایشان و تمامی قبیله خاندان پدر مادرش را خطاب کرده، گفت:


وشما امروز بر خاندان پدرم برخاسته، پسرانش، یعنی هفتاد نفر را بر یک سنگ کشتید، و پسر کنیزاو ابیملک را چون برادر شما بود بر اهل شکیم پادشاه ساختید.


«الان درگوشهای جمیع اهل شکیم بگویید، برای شماکدام بهتر است؟ که هفتاد نفر یعنی همه پسران یربعل بر شما حکمرانی کنند؟ یا اینکه یک شخص بر شما حاکم باشد؟ و بیاد آورید که من استخوان و گوشت شما هستم.»


پس به خانه پدرش به عفره رفته، برادران خود پسران یربعل را که هفتاد نفربودند بر یک سنگ بکشت، لیکن یونام پسرکوچک یربعل زنده ماند، زیرا خود را پنهان کرده بود.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan