داوران 7:13 - Persian Old Version13 پس چون جدعون رسید، دید که مردی به رفیقش خوابی بیان کرده، میگفت که «اینک خوابی دیدم، و هان گردهای نان جوین در میان اردوی مدیان غلطانیده شده، به خیمهای برخوردو آن را چنان زد که افتاد و آن را واژگون ساخت، چنانکه خیمه بر زمین پهن شد.» Faic an caibideilهزارۀ نو13 چون جِدعون بدانجا رسید، اینک مردی خواب خود را برای رفیقش نقل کرده، میگفت: «اینک خواب دیدم که هان، گردهای نان جو، غلتزنان به میان اردوگاه مِدیان داخل شد و به خیمه برخورد، و آن را چنان زد که افتاده، سرنگون شد و بر زمین پهن گردید.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید13 وقتی جدعون به اردوگاه دشمن رسید، یکی از مردان به دوست خود خوابی را که دیده بود، بیان میکرد. گفت: «خواب دیدم که یک نان جو در اردوی مدیانیان افتاد، به چادر خورد، آن را واژگون کرد و چادر بر زمین افتاد.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳13 وقتی جِدعون به اردوگاه دشمن رسید، یکی از مِدیانیان خوابی را که دیده بود، برای دوست خود تعریف کرده میگفت: «خواب دیدم که یک نان جو در اردوی ما افتاد، به چادر خورد، آن را واژگون کرد و چادر بر زمین افتاد.» Faic an caibideilکتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده13 پس چون جِدعون رسيد، ديد که مردی به رفيقش خوابی بيان کرده، میگفت که «اينک خوابی ديدم، و هان گردهای نان جو در ميان اردوی مِدیان غلطانيده شده، به خيمهای برخورد و آن را چنان زد که افتاد و آن را واژگون ساخت، چنانکه خيمه بر زمين پهن شد.» Faic an caibideil |