Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




داوران 16:16 - Persian Old Version

16 و چون اووی را هر روز به سخنان خود عاجز میساخت واو را الحاح مینمود و جانش تا به موت تنگ میشد،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

16 پس چون هر روز او را با سخنان خود به ستوه می‌آورد و بدو اصرار بسیار می‌ورزید، سرانجام جان او به لب رسید

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

16-17 دلیله هر روز با اصرارهای خود سامسون را به ستوه می‌آورد، تا اینکه سرانجام راز قدرت خود را برای او فاش ساخت. سامسون به وی گفت: «موی سر من هرگز تراشیده نشده است. چون من از بدو تولد نذیره بوده و وقف خدا شده‌ام. اگر موی سرم تراشیده شود، نیروی من از بین رفته، مانند هر شخص دیگری ناتوان خواهم شد.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

16 چون دلیله هر روز اصرار می‌کرد و بر او فشار می‌آورد تا حدّی که از دست او به ستوه آمده بود،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

16 دلیله هر روز اصرار می‌کرد و بر او فشار می‌آورد تا حدّی که وی از دست او به ستوه آمد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

16 و چون او وی را هر روز به سخنان خود عاجز می‌ساخت و او را اصرار می‌نمود و جانش تا به مرگ تنگ می‌شد،

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




داوران 16:16
11 Iomraidhean Croise  

و اما من، آیا شکایتم نزدانسان است؟ پس چرا بیصبر نباشم؟


خدا به یونس جواب داد: «آیا صواب است که به جهت کدو غضبناک شوی؟» او گفت: «صواب است که تا به مرگ غضبناک شوم.»


و بدیشان گفت: «این است خون من از عهد جدید که در راه بسیاری ریخته میشود.


به شمامی گویم هرچند به علت دوستی برنخیزد تا بدودهد، لیکن بجهت لجاجت خواهد برخاست و هرآنچه حاجت دارد، بدو خواهد داد.


لیکن چون این بیوهزن مرا زحمت میدهد، به داد او میرسم، مبادا پیوسته آمده مرا به رنج آورد.


پس زن شمشون پیش اوگریسته، گفت: «به درستی که مرا بغض مینمایی و دوست نمی داری زیرا معمایی به پسران قوم من گفتهای و آن را برای من بیان نکردی.» او وی راگفت: «اینک برای پدر و مادر خود بیان نکردم، آیابرای تو بیان کنم.»


و در هفت روزی که ضیافت ایشان میبود پیش او میگریست، و واقع شد که در روز هفتم چونکه او را بسیار الحاح مینمود، برایش بیان کرد و او معما را به پسران قوم خودگفت.


و او وی را گفت: «چگونه میگویی که مرادوست میداری و حال آنکه دل تو با من نیست. این سه مرتبه مرا استهزا نموده، مرا خبر ندادی که قوت عظیم تو در چه چیز است.»


هرچه در دل خود داشت برای او بیان کرده، گفت که «استره بر سر من نیامده است، زیرا که از رحم مادرم برای خداوند نذیره شدهام، واگر تراشیده شوم، قوتم از من خواهد رفت وضعیف و مثل سایر مردمان خواهم شد.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan