Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِشعیا 15:4 - Persian Old Version

4 و حشبون والعاله فریاد برمی آورند. آواز ایشان تا یاهص مسموع میشود. بنابراین مسلحان موآب ناله میکنند و جان ایشان در ایشان میلرزد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

4 ’حِشبون‘ و ’اِلِعالِه‘ فریاد برمی‌آورند؛ و آوازشان تا ’یاهَص‘ به گوش می‌رسد. از این رو مردان مسلحِ موآب فریاد بلند سر می‌دهند، و جانهایشان در ایشان می‌لرزد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

4 صدای گریهٔ شهرهای حشبون و العاله تا یاهص نیز شنیده می‌شود. حتی جنگاوران موآب نیز ناله می‌کنند و از شدت ترس می‌لرزند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

4 ساکنان حشبون و العاله فریاد می‌زنند و فریادهای آنها تا شهر یاهص شنیده می‌شود. حتّی سربازها از ترس، بر خود می‌لرزند و جرأت خود را از دست داده‌اند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

4 ساکنان حِشبون و اِلِعالِه فریاد می‌زنند و فریادهای آن‌ها تا شهر یاهَص شنیده می‌شود. حتّی مردان مسلّح موآب فریاد می‌زنند و از ترس بر خود می‌لرزند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

4 حِشبون و اِلعاله فریاد برمی آورند. صدای ایشان تا یاهَص شنیده می‌شود. بنابراین مردان مسلح موآب ناله می‌کنند و جانهایشان در ایشان می‌لرزد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِشعیا 15:4
19 Iomraidhean Croise  

و رفقه به اسحاق گفت: «بسبب دختران حت از جان خود بیزار شدهام. اگریعقوب زنی از دختران حت، مثل اینانی که دختران این زمینند بگیرد، مرا از حیات چه فایده خواهد بود.»


و خودش سفر یک روزه به بیابان کرده، رفت و زیر درخت اردجی نشست و برای خویشتن مرگ را خواسته، گفت: «ای خداوند بس است! جان مرا بگیر زیرا که از پدرانم بهتر نیستم.»


چرا ازرحم بیرون آمدم تا مشقت و غم را مشاهده نمایم و روزهایم در خجالت تلف شود؟


و داوری بر زمین همواری رسیده است.


به فریادحشبون آواز خود را تا العاله و یاهص بلند کردندو از صوغر تا حورونایم عجلت شلیشیا، زیرا که آبهای نمریم نیز خرابه شده است.


و یهوه صبایوت میگوید که تمامی بقیه این قبیله شریر که باقی میمانند در هر مکانی که باقیمانده باشند و من ایشان را بسوی آن رانده باشم مرگ را بر حیات ترجیح خواهند داد.


پس حالای خداوند جانم را از من بگیر زیرا که مردن از زنده ماندن برای من بهتر است.»


و چون آفتاب برآمد خدا بادشرقی گرم وزانید و آفتاب بر سر یونس تابید به حدی که بیتاب شده، برای خود مسالت نمود که بمیرد و گفت: «مردن از زنده ماندن برای من بهتراست.»


و اگر با من چنین رفتارنمایی، پس هرگاه در نظر تو التفات یافتم مراکشته، نابود ساز تا بدبختی خود را نبینم.»


اما سیحون، اسرائیل را از حدودخود راه نداد. و سیحون تمامی قوم خود را جمع نموده، به مقابله اسرائیل به بیابان بیرون آمد. و چون به یاهص رسید با اسرائیل جنگ کرد.


زیرا آتشی از حشبون برآمد و شعلهای از قریه سیحون. و عار، موآب را سوزانید وصاحبان بلندیهای ارنون را.


آنگاه سیحون با تمامی قوم خود به مقابله مابرای جنگ کردن در یاهص بیرون آمدند.


ویهصه و قدیموت و میفاعت.


و در آن ایام، مردم طلب موت خواهند کرد و آن را نخواهند یافت و تمنای موت خواهند داشت، اما موت از ایشان خواهدگریخت.


اما سیحون بر اسرائیل اعتماد ننمود تا از حدود او بگذرند، بلکه سیحون تمامی قوم خود را جمع کرده، در یاهص اردوزدند و با اسرائیل جنگ نمودند.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan