Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 50:5 - Persian Old Version

5 "پدرم مرا سوگند داده، گفت: اینک من میمیرم؛ در قبری که برای خویشتن در زمین کنعان کندهام، آنجا مرا دفن کن." اکنون بروم و پدرخود را دفن کرده، مراجعت نمایم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

5 پدرم مرا سوگند داده، گفت: ”من به‌زودی می‌میرم. مرا در قبری که برای خود در سرزمین کنعان کنده‌ام، دفن کن.“ پس اکنون اجازه بده بروم و پدر خود را دفن کنم و بازگردم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

5 «پدرم مرا قسم داده است که پس از مرگش جسد وی را به کنعان برده، در قبری که برای خود آماده کرده است دفن کنم. درخواست می‌کنم به من اجازه دهید بروم و پدرم را دفن کنم. پس از دفن پدرم مراجعت خواهم کرد.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

5 پدرم‌ در موقع‌ فوت ‌خود مرا قسم ‌داده ‌است‌ كه ‌بدن ‌او را در سرزمین کنعان ‌در قبری كه ‌قبلاً تهیّه ‌كرده‌ است، ‌به ‌خاک ‌بسپارم‌. پس‌ خواهش‌ می‌كنم‌ اجازه ‌بفرمایید بروم ‌و بدن‌ پدرم ‌را به‌ خاک ‌بسپارم ‌و بازگردم‌.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

5 'پدرم‌ در موقع‌ فوت ‌خود مرا قسم ‌داده بود که ‌بدن ‌او را در سرزمین کنعان ‌در قبری که ‌قبلاً تهیّه ‌کرده‌ بود، ‌به ‌خاک ‌بسپارم‌. پس‌ خواهش‌ می‌کنم‌ اجازه ‌بفرمایید بروم ‌و پدرم ‌را به‌ خاک ‌بسپارم ‌و بازگردم‌.'»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

5 "پدرم مرا سوگند داده، گفت: اینک من می‌میرم؛ در قبری که برای خویشتن در سرزمین کنعان کنده‌ام، آنجا مرا دفن کن." اکنون بروم و پدر خود را دفن کرده، مراجعت نمایم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 50:5
19 Iomraidhean Croise  

و به عرق پیشانی ات نان خواهی خوردتا حینی که به خاک راجع گردی، که از آن گرفته شدی زیرا که تو خاک هستی و به خاک خواهی برگشت.»


و اسرائیل به یوسف گفت: «همانا من میمیرم، و خدا با شما خواهدبود، و شما را به زمین پدران شما باز خواهد آورد.


و یوسف، برادران خود را گفت: «من میمیرم، و یقین خدا از شما تفقد خواهد نمود، وشما را از این زمین به زمینی که برای ابراهیم واسحاق و یعقوب قسم خورده است، خواهدبرد.»


وچون ایام ماتم وی تمام شد، یوسف اهل خانه فرعون را خطاب کرده، گفت: «اگر الان در نظرشما التفات یافتهام، در گوش فرعون عرض کرده، بگویید:


فرعون گفت: «برو و چنانکه پدرت به تو سوگند داده است، او را دفن کن.»


و او را در مقبرهای که برای خود در شهر داود کنده بود دفن کردندو او را در دخمهای که از عطریات و انواع حنوطکه به صنعت عطاران ساخته شده بودگذاشتند و برای وی آتشی بینهایت عظیم برافروختند.


زیرا میدانم که مرابه موت باز خواهی گردانید، و به خانهای که برای همه زندگان معین است.


خون ایشان را گرداگرد اورشلیم مثل آب ریختند وکسی نبود که ایشان را دفن کند.


واز هر بلندی بترسند و خوفها در راه باشد ودرخت بادام شکوفه آورد و ملخی بار سنگین باشد و اشتها بریده شود. چونکه انسان به خانه جاودانی خود میرود و نوحهگران در کوچه گردش میکنند.


وخاک به زمین برگردد به طوری که بود. و روح نزدخدا که آن را بخشیده بود رجوع نماید.


اگر کسی صد پسر بیاورد و سالهای بسیار زندگانی نماید، به طوری که ایام سالهایش بسیارباشد اما جانش از نیکویی سیر نشود و برایش جنازهای برپا نکنند، میگویم که سقطشده از اوبهتر است.


تو را در اینجا چهکار است و در اینجا که را داری که در اینجا قبری برای خود کندهای؟ ای کسیکه قبر خود را درمکان بلند میکنی و مسکنی برای خویشتن درصخره میتراشی.»


او را در قبری نو که برای خود از سنگ تراشیده بود، گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانیده، برفت.


بلکه من در این زمین خواهم مرد واز اردن عبور نخواهم کرد، لیکن شما عبورخواهید کرد، و آن زمین نیکو را به تصرف خواهیدآورد.


و شاول به یوناتان گفت: «مرا خبر ده که چه کردهای؟» و یوناتان به او خبر داده، گفت: «به نوک عصایی که در دست دارم اندکی عسل چشیدم واینک باید بمیرم؟»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan