پیدایش 40:7 - Persian Old Version

⁷ پس، از خواجه های فرعون، که با وی در زندان آقای او بودند، پرسیده، گفت: «امروز چرا روی شما غمگین است؟»

هزارۀ نو

⁷ پس، از آن خدمتگزاران فرعون که همراه او در زندانِ سَرورش بودند، پرسید: «از چه سبب چنین غم بر چهره دارید؟»

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁷ پس، از آنها که همراه او در زندان سَروَرش بودند، پرسید: «چرا امروز غمگین هستید؟»

مژده برای عصر جدید

⁷ پرسید: «چرا امروز نگران‌ هستید؟»

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁷ پرسید: «چرا امروز نگران‌ هستید؟»

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁷ پس، از خدمتگزاران فرعون، که با وی در زندان آقای او بودند، پرسیده، گفت: «امروز چرا روی شما غمگین است؟»

پیدایش 40:7 Iomraidhean Croise

پیدایش 40:6

بامدادان چون یوسف نزد ایشان آمد، دید که اینک ملول هستند.

پیدایش 42:17

پس ایشان را با هم سه روز در زندان انداخت.

۲سموئیل 13:4

و او وی را گفت: «ای پسر پادشاه چرا روز به روز چنین لاغر میشوی و مرا خبرنمی دهی؟» امنون وی را گفت که «من تامار، خواهر برادر خود، ابشالوم را دوست میدارم.»

نِحِمیا 2:2

و پادشاه مرا گفت: «روی تو چرا ملول است با آنکه بیمار نیستی؟ این غیر از ملالت دل، چیزی نیست.» پس من بینهایت ترسان شدم.

لوقا 24:17

او به ایشان گفت: «چه حرفها است که با یکدیگر میزنید و راه را به کدورت میپیمایید؟»

داوران 18:24

او گفت: «خدایان مرا که ساختم با کاهن گرفته، رفتهاید؛ و مرا دیگرچه چیز باقی است؟ پس چگونه به من میگویید که تو را چه شده است؟»

۱سموئیل 1:8

و شوهرش، القانه، وی را میگفت: «ای حنا چراگریانی و چرا نمی خوری و دلت چرا غمگین است؟ آیا من برای تو از ده پسر بهتر نیستم؟»