Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 40:20 - Persian Old Version

20 پس در روز سوم که یوم میلاد فرعون بود، ضیافتی برای همه خدام خود ساخت، و سررئیس ساقیان و سر رئیس خبازان را در میان نوکران خود برافراشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

20 در روز سوّم، که روز میلاد فرعون بود، فرعون برای همۀ خدمتگزارانش ضیافتی به پا کرد و سر رئیس ساقیان و سر رئیس نانوایان را در میان خدمتگزاران خویش، برافراشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

20 سه روز بعد، جشن تولد فرعون بود و به همین مناسبت ضیافتی برای مقامات مملکتی ترتیب داد. او فرستاد تا رئیس ساقیان و رئیس نانوایان را از زندان به حضورش آورند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

20 پس ‌از سه ‌روز، روز تولّد فرعون‌ بود. پس او یک ‌مهمانی برای همهٔ درباریان‌ ترتیب ‌داد. رئیس ساقیها و رئیس ‌نانواها را از زندان ‌بیرون ‌آورد و آنها را نزد ‌همهٔ درباریان ‌آورد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

20 پس ‌از سه ‌روز، روز تولّد فرعون‌ بود. پس او ضیافتی برای همۀ درباریان‌ ترتیب ‌داد. رئیس ساقی‌ها و رئیس ‌نانواها را از زندان ‌بیرون ‌آورد و نزد ‌همۀ درباریان ‌قرار داد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

20 پس در روز سوم که روز تولد فرعون بود، ضیافتی برای همه خادمان خود درست کرد و سر رئیس ساقیان و سر رئیس نانوایان را در میان نوکران خود برافراشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 40:20
14 Iomraidhean Croise  

و آن پسر نموکرد، تا او را از شیر باز گرفتند. و در روزی که اسحاق را از شیر باز داشتند، ابراهیم ضیافتی عظیم کرد.


بعد از سه روز، فرعون سر تو را برافرازد و به منصبت بازگمارد، و جام فرعون را بهدست وی دهی به رسم سابق، که ساقی او بودی.


و بعد از سه روز فرعون سر تو را از تو بردارد وتو را بر دار بیاویزد، و مرغان، گوشتت را از توبخورند.»


پس سلیمان بیدار شد و اینک خواب بود وبه اورشلیم آمده، پیش تابوت عهد خداوند ایستاد، و قربانی های سوختنی گذرانید و ذبایح سلامتی ذبح کرده، برای تمامی بندگانش ضیافت نمود.


و در روز بیست و هفتم ماه دوازدهم از سال سی و هفتم اسیری یهویاکین، پادشاه یهودا، واقع شد که اویل مرودک، پادشاه بابل، درسالی که پادشاه شد، سر یهویاکین، پادشاه یهودا را از زندان برافراشت.


در سال سوم از سلطنت خویش، ضیافتی برای جمیع سروران و خادمان خود برپا نمود و حشمت فارس ومادی از امرا و سروران ولایتها، به حضور او بودند.


و بعد از آن ایوب دهان خود را باز کرده، روز خود را نفرین کرد.


تا وقتی که سخن اوواقع شد. و کلام خداوند او را امتحان نمود.


و در روز بیست و پنجم ماه دوازدهم ازسال سی و هفتم اسیری یهویاقیم پادشاه یهوداواقع شد که اویل مرودک پادشاه بابل در سال اول سلطنت خود سر یهویاقیم پادشاه یهودا را اززندان برافراشت.


اما چون بزم میلاد هیرودیس را میآراستند، دختر هیرودیا درمجلس رقص کرده، هیرودیس را شاد نمود.


«و بعد از مدت مدیدی، آقای آن غلامان آمده، از ایشان حساب خواست.


اما چون هنگام فرصت رسید که هیرودیس در روز میلاد خودامرای خود و سرتیبان و روسای جلیل را ضیافت نمود؛


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan