Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 38:14 - Persian Old Version

14 پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرده، برقعی به رو کشیده، خود را درچادری پوشید، و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست. زیرا که دید شیله بزرگ شده است، و او را به وی به زنی ندادند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

14 پس تامار جامۀ بیوگی از تن به در آورد و روبندی بر چهرۀ خود کشید و خود را پوشانید، و کنار دروازۀ عِنایِم، که سر راه تِمنَه است، نشست؛ زیرا دید که شیلَه بزرگ شده است، ولی او را به همسری وی درنیاوردند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

14 تامار لباس بیوگی خود را از تن درآورد و برای این که شناخته نشود چادری بر سر انداخته، دم دروازهٔ عینایم سر راه تمنه نشست، زیرا او دید که هر چند شیله بزرگ شده ولی او را به عقد وی در نیاورده‌اند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

14 چون‌ تامار دید كه ‌شیله‌ بزرگ ‌شده ‌و هنوز با او ازدواج ‌نكرده ‌است‌، لباس ‌بیوه‌زنی‌اش ‌را عوض ‌كرد و روبندی به ‌صورت ‌خود زد و با چادری خود را پوشانید. سپس ‌بر دروازهٔ روستای عناییم كه‌ در سر راه‌ تمنه‌ است‌، نشست‌.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

14 چون‌ تامار دید که ‌شیلَه‌ بزرگ ‌شده ‌و هنوز با او ازدواج ‌نکرده ‌است‌، لباس ‌بیوگی خودش را عوض ‌کرد و روبندی به ‌صورت ‌خود زد و بدن خود را پوشانید. سپس ‌بر دروازۀ روستای عناییم که‌ در سر راه‌ تِمنَه‌ است‌، نشست‌.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

14 پس لباس بیوگی را از خویشتن بیرون کرده، روبندی به رو کشیده، خود را در چادری پوشید و به دروازه عِنایِم که در راه تمنه است، بنشست. زیرا که دید شیله بزرگ شده است و او را به وی به زنی ندادند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 38:14
9 Iomraidhean Croise  

زیرا که از خادم پرسید: «این مرد کیست که درصحرا به استقبال ما میآید؟» و خادم گفت: «آقای من است.» پس برقع خود را گرفته، خود راپوشانید.


چون یهودااو را بدید، وی را فاحشه پنداشت، زیرا که روی خود را پوشیده بود.


و برخاسته، برفت. و برقع را ازخود برداشته، رخت بیوگی پوشید.


و یهودا آنها را شناخت، وگفت: «او از من بیگناه تر است، زیرا که او را به پسر خود شیله ندادم. و بعد او را دیگر نشناخت.


که اینک زنی به استقبال وی میآمد، در لباس زانیه ودر خباثت دل.


گاهی درکوچهها و گاهی در شوارع عام، و نزد هر گوشهای در کمین میباشد.


چشمان خود را به بلندیها برافراز وببین که کدام جا است که در آن با تو همخواب نشدهاند. برای ایشان بسر راهها مثل (زن ) عرب در بیابان نشستی و زمین را به زنا و بدرفتاری خودملوث ساختی.


بسر هر راه عمارتهای بلند خود را بنا نموده، زیبایی خود رامکروه ساختی و برای هر راهگذری پایهای خویش را گشوده، زناکاریهای خود را افزودی.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan