Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 37:15 - Persian Old Version

15 و شخصی به اوبرخورد، و اینک، او در صحرا آواره میبود، پس آن شخص از او پرسیده، گفت: «چه میطلبی؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

15 مردی او را در صحرا سرگردان یافت و از او پرسید: «چه را می‌جویی؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

15 در آنجا شخصی به او برخورد و دید که وی در صحرا سرگردان است. او از یوسف پرسید: «در جستجوی چه هستی؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

15 در آنجا دنبال ‌برادرانش‌ می‌گشت‌. مردی او را دید و پرسید: «دنبال‌ چه‌ می‌گردی‌؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

15 در آنجا شخصی متوجّه شد که او در صحرا سرگردان است‌. پس از او پرسید: «دنبال‌ چه‌ می‌گردی‌؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

15 و شخصی او را در صحرا آواره یافت و از او پرسیده، گفت: «در جستجوی چه هستی؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 37:15
10 Iomraidhean Croise  

بامدادان، ابراهیم برخاسته، نان و مشکی از آب گرفته، به هاجر داد، و آنها را بر دوش وی نهاد، و او را با پسر روانه کرد. پس رفت، و در بیابان بئرشبع میگشت.


او راگفت: «الان برو و سلامتی برادران و سلامتی گله را ببین و نزد من خبر بیاور.» و او را از وادی حبرون فرستاد، و به شکیم آمد.


گفت: «من برادران خود را میجویم، مرا خبرده که کجا چوپانی میکنند.»


و الیشع، ایشان را گفت: «راه این نیست و شهر این نیست. از عقب من بیاییدو شما را به کسیکه میطلبید، خواهم رسانید.» پس ایشان را به سامره آورد.


پس عیسی روی گردانیده، آن دو نفر رادید که از عقب میآیند. بدیشان گفت:


آنگاه عیسی با اینکه آگاه بود از آنچه میبایست بر اوواقع شود، بیرون آمده، به ایشان گفت: «که رامی طلبید؟»


او باز از ایشان سوال کرد: «که را می طلبید؟» گفتند: «عیسی ناصری را!»


عیسی بدو گفت: «ای زن برای چه گریانی؟ که را میطلبی؟» چون او گمان کردکه باغبان است، بدو گفت: «ای آقا اگر تو او رابرداشتهای، به من بگو او را کجا گذاردهای تا من اورا بردارم.»


و در همان وقت شاگردانش آمده، تعجب کردند که با زنی سخن میگوید و لکن هیچکس نگفت که چه میطلبی یا برای چه با او حرف میزنی.


و اینک باراق سیسرا را تعاقب نمود و یاعیل به استقبالش بیرون آمده، وی را گفت: «بیا تا کسی را که میجویی تو را نشان بدهم.» پس نزد وی داخل شد و اینک سیسرا مرده افتاده، و میخ درشقیقهاش بود.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan