Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 22:3 - Persian Old Version

3 بامدادان، ابراهیم برخاسته، الاغ خود رابیاراست، و دو نفر از نوکران خود را، با پسرخویش اسحاق، برداشته و هیزم برای قربانی سوختنی، شکسته، روانه شد، و به سوی آن مکانی که خدا او را فرموده بود، رفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

3 پس، صبح زود، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را زین کرد و دو تن از نوکران خویش را با پسرش اسحاق برگرفته، هیزم برای قربانی تمام‌سوز شکست و به سوی جایی که خدا به او گفته بود، روانه شد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 ابراهیم صبح زود برخاست و مقداری هیزم جهت آتش قربانی تهیه نمود، الاغ خود را پالان کرد و پسرش اسحاق و دو نفر از نوکرانش را برداشته، به سوی مکانی که خدا به او فرموده بود، روانه شد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

3 روز بعد، ابراهیم ‌صبح ‌زود بلند شد. مقداری هیزم‌ برای قربانی شكست ‌و آنها را بر روی الاغ‌ گذاشت‌. اسحاق ‌و دو نفر از نوكران ‌خود را برداشت‌ و به‌ طرف‌ جایی‌که ‌خدا فرموده‌ بود به ‌راه ‌افتاد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 روز بعد، ابراهیم ‌صبح ‌زود بلند شد. مقداری هیزم‌ برای قربانی شکسته بر روی الاغ‌ خود گذاشت‌ و پسرش اسحاق ‌و دو نفر از نوکران ‌خود را برداشت‌ و به‌ طرف‌ جایی‌که ‌خدا فرموده‌ بود، به ‌راه ‌افتاد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 بامدادان، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را پالان نهاد و دو نفر از نوکران خود را با پسر خویش اسحاق برداشته و هیزم برای قربانی سوختنی شکسته، روانه شد و به سوی آن مکانی که خدا او را فرموده بود، رفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 22:3
16 Iomraidhean Croise  

و ابراهیم پسر خود، اسماعیل وهمه خانه زادان و زرخریدان خود را، یعنی هرذکوری که در خانه ابراهیم بود، گرفته، گوشت قلفه ایشان را در همان روز ختنه کرد، چنانکه خدا به وی امر فرموده بود.


بامدادان، ابراهیم برخاسته، نان و مشکی از آب گرفته، به هاجر داد، و آنها را بر دوش وی نهاد، و او را با پسر روانه کرد. پس رفت، و در بیابان بئرشبع میگشت.


و از ذریت تو، جمیع امتهای زمین برکت خواهند یافت، چونکه قول مرا شنیدی.»


گفت: «اکنون پسرخود را، که یگانه توست و او را دوست میداری، یعنی اسحاق را بردار و به زمین موریا برو، و او رادر آنجا، بر یکی از کوههایی که به تو نشان میدهم، برای قربانی سوختنی بگذران.»


و در روزسوم، ابراهیم چشمان خود را بلند کرده، آن مکان را از دور دید.


شتابیدم ودرنگ نکردم تا اوامر تو را نگاه دارم.


هرچه دستت به جهت عمل نمودن بیابد، همان را با توانایی خود به عمل آور چونکه در عالم اموات که به آن میروی نه کار و نه تدبیر و نه علم و نه حکمت است.


و هرکه پدر یا مادر را بیش از من دوست دارد؛ لایق من نباشد و هرکه پسر یا دختر را از من زیاده دوست دارد، لایق من نباشد.


«اگرکسی نزد من آید و پدر، مادر و زن و اولاد وبرادران و خواهران، حتی جان خود را نیز دشمن ندارد، شاگرد من نمی تواند بود.


که پسر خود را در من آشکار سازد تا در میان امتها بدو بشارت دهم، در آنوقت با جسم و خون مشورت نکردم،


به ایمان ابراهیم چون خوانده شد، اطاعت نمود و بیرون رفت به سمت آن مکانی که میبایست به میراث یابد. پس بیرون آمد ونمی دانست به کجا میرود.


بامدادان یوشع بزودی برخاسته، او و تمامی بنیاسرائیل از شطیم روانه شده، به اردن آمدند، و قبل از عبور کردن در آنجا منزل گرفتند.


و یوشع بامدادان بزودی برخاسته، قوم راصف آرایی نمود، و او با مشایخ اسرائیل پیش روی قوم بسوی عای روانه شدند.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan