Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 19:19 - Persian Old Version

19 همانا بنده ات در نظرت التفات یافته است و احسانی عظیم به من کردی که جانم را رستگار ساختی، و من قدرت آن ندارم که به کوه فرار کنم، مبادا این بلا مرا فروگیرد و بمیرم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

19 اینک بنده‌ات در نظرت فیض یافته است و با حفظ جانم محبتی بزرگ در حق من کرده‌ای. اما من توان آن ندارم به کوه بگریزم، مبادا این بلا مرا فرو گیرد و بمیرم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

19 تو در حق من خوبی کرده، جانم را نجات داده‌ای، و محبت بزرگی در حق من کرده‌ای. اما من نمی‌توانم به کوهستان فرار کنم، زیرا می‌ترسم قبل از رسیدن به آنجا این بلا دامنگیر من بشود و بمیرم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

19 شما به‌ من ‌لطف‌ بزرگی كرده‌اید و زندگی مرا نجات ‌داده‌اید، امّا آن ‌كوهها خیلی دور است‌ و من‌ نمی‌توانم‌ خود را به ‌آنجا برسانم ‌و قبل‌ از اینكه ‌به‌ آنجا برسم ‌هلاک‌ می‌شوم‌.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

19 شما به‌ من ‌لطف‌ بزرگی کرده‌اید و زندگی مرا نجات ‌داده‌اید، امّا آن ‌کوه‌ها خیلی دورند و من‌ نمی‌توانم‌ خود را به ‌آنجا برسانم؛ قبل‌ از این‌که ‌به‌ آنجا برسم، ‌هلاک‌ می‌شوم‌.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

19 اینک خادمت در نظرت التفات یافته است و احسانی عظیم به من کردی که جانم را رستگار ساختی و من قدرت آن ندارم که به کوه فرار کنم، مبادا این بلا مرا فرو‌ گیرد و بمیرم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 19:19
20 Iomraidhean Croise  

پس بگو که تو خواهر من هستی تا بهخاطر تو برای من خیریت شود و جانم بسبب توزنده ماند.»


لوط بدیشان گفت: «ای آقاچنین مباد!


اینک این شهر نزدیک است تا بدان فرار کنم، ونیز صغیر است. اذن بده تا بدان فرار کنم. آیا صغیرنیست، تا جانم زنده ماند.»


و لوط از صوغر برآمد و با دو دختر خوددر کوه ساکن شد زیرا ترسید که در صوغر بماند. پس با دو دختر خود در مغاره سکنی گرفت.


پس یوسف در نظر وی التفات یافت، و او را خدمت میکرد، واو را به خانه خود برگماشت و تمام مایملک خویش را بدست وی سپرد.


اما نوح در نظر خداوند التفات یافت.


و خواهند گفت: از این جهت که یهوه، خدای خود را که پدران ایشان را از زمین مصر بیرون آورده بود، ترک کردند و به خدایان دیگر متمسک شده، آنها را سجده و عبادت نمودند. لهذا خداوند تمامی این بلا را بر ایشان آورده است.»


او ایشان را جواب داده، گفت: «ای فرقه بیایمان تا کی با شما باشم و تا چه حدمتحمل شما شوم! او را نزد من آورید.»


و همسایگان و خویشان اوچون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده، با او شادی کردند.


پس به این چیزها چه گوییم؟ هرگاه خدا باما است کیست به ضد ما؟


ودر آن روز، خشم من بر ایشان مشتعل شده، ایشان را ترک خواهم نمود، و روی خود را از ایشان پنهان کرده، تلف خواهند شد، و بدیها و تنگیهای بسیار به ایشان خواهد رسید، به حدی که در آن روز خواهند گفت: «آیا این بدیها به ما نرسید ازاین جهت که خدای ما در میان ما نیست؟»


و داود در دل خود گفت: «الحال روزی بهدست شاول هلاک خواهم شد. چیزی برای من از این بهتر نیست که به زمین فلسطینیان فرار کنم، و شاول از جستجوی من درتمامی حدود اسرائیل مایوس شود. پس از دست او نجات خواهم یافت.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan