Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 19:17 - Persian Old Version

17 وواقع شد چون ایشان را بیرون آورده بودند که یکی به وی گفت: «جان خود را دریاب و از عقب منگر، و در تمام وادی مایست، بلکه به کوه بگریز، مبادا هلاک شوی.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

17 و چون ایشان را بیرون می‌آوردند، یکی از آن دو گفت: «برای حفظ جان خود بگریزید! به پشت سر منگرید، و در هیچ کجای وادی مایستید! بلکه به کوه‌ها بگریزید، مبادا هلاک شوید!»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

17 یکی از آن دو مرد به لوط گفت: «برای نجات جان خود فرار کنید و به پشت سر هم نگاه نکنید. به کوهستان بروید، چون اگر در دشت بمانید مرگتان حتمی است.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

17 یكی از فرشته‌ها گفت‌: «به‌خاطر حفظ‌ جان‌ خودتان ‌فرار كنید و پشت ‌سر خود را نگاه‌ نكنید و در دشت‌ نایستید بلكه ‌به‌ كوهها فرار كنید تا هلاک‌ نشوید.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

17 یکی از فرشته‌ها گفت‌: «به‌خاطر حفظ‌ جان‌ خودتان، ‌فرار کنید و پشت ‌سر خود را نگاه‌ نکنید و در دشت‌ نایستید، بلکه ‌به‌ کوه‌ها فرار کنید تا هلاک‌ نشوید.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

17 و واقع شد چون ایشان را بیرون آورده بودند که یکی به او گفت: «جان خود را دریاب و از عقب منگر و در تمام وادی مایست، بلکه به کوه بگریز، مبادا هلاک شوی.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 19:17
21 Iomraidhean Croise  

آنگاه لوط چشمان خود را برافراشت، وتمام وادی اردن را بدید که همهاش مانند باغ خداوند و زمین مصر، به طرف صوغر، سیراب بود، قبل از آنکه خداوند سدوم و عموره راخراب سازد.


و وادی سدیم پر از چاههای قیربود. پس ملوک سدوم و عموره گریخته، در آنجاافتادند و باقیان به کوه فرار کردند.


آنگاه آن مردان از آنجابسوی سدوم متوجه شده، برفتند. و ابراهیم درحضور خداوند هنوز ایستاده بود.


لوط بدیشان گفت: «ای آقاچنین مباد!


بدان جابزودی فرار کن، زیرا که تا تو بدانجا نرسی، هیچ نمی توانم کرد.» از این سبب آن شهر مسمی به صوغر شد.


اما زن او، از عقب خودنگریسته، ستونی از نمک گردید.


و لوط از صوغر برآمد و با دو دختر خوددر کوه ساکن شد زیرا ترسید که در صوغر بماند. پس با دو دختر خود در مغاره سکنی گرفت.


پس حال بیا تو را مشورت دهم تا جان خود و جان پسرت، سلیمان را برهانی.


و چون این رافهمید، برخاست و به جهت جان خود روانه شده، به بئرشبع که در یهوداست آمد و خادم خود را درآنجا واگذاشت.


چشمان خود را به سوی کوههابرمی افرازم، که از آنجا اعانت من میآید. [*ترجمه درست این آیه اینست: «چشمان خودرا بسوی کوهها برمی افرازم. اعانت من از کجا میآید؟» ]


بگریزید و جانهای خود را برهانید و مثل درخت عرعر در بیابان باشید.


و جماعت راخطاب کرده، گفت: «از نزد خیمه های این مردمان شریر دور شوید، و چیزی را که از آن ایشان است لمس منمایید، مبادا در همه گناهان ایشان هلاک شوید.»


پس چون بسیاری از فریسیان و صدوقیان رادید که بجهت تعمید وی میآیند، بدیشان گفت: «ای افعیزادگان، که شما را اعلام کرد که از غضب آینده بگریزید؟


جان از خوراک و بدن از پوشاک بهتر است.


عیسی وی را گفت: «کسیکه دست را به شخم زدن دراز کرده از پشت سر نظر کند، شایسته ملکوت خدا نمی باشد.»


پس ما چگونه رستگار گردیم اگر از چنین نجاتی عظیم غافل باشیم؟ که در ابتدا تکلم به آن از خداوند بود و بعدکسانی که شنیدند، بر ما ثابت گردانیدند؛


و شاول قاصدان به خانه داود فرستاد تا آن را نگاهبانی نمایند و در صبح او را بکشند. امامیکال، زن داود، او را خبر داده، گفت: «اگر امشب جان خود را خلاص نکنی، فردا کشته خواهی شد.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan