Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




پیدایش 12:18 - Persian Old Version

18 و فرعون ابرام را خوانده، گفت: «این چیست که به من کردی؟ چرا مرا خبرندادی که او زوجه توست؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

18 پس فرعون اَبرام را فرا خواند و گفت: «این چه کاری است که در حق من کردی؟ چرا به من نگفتی که او همسر توست؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

18 فرعونْ ابرام را به نزد خود فرا خواند و به او گفت: «این چه کاری بود که با من کردی؟ چرا به من نگفتی که سارای زن توست؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

18 پس فرعون‌ به‌ دنبال ‌اَبرام ‌فرستاد و از او پرسید: «این‌ چه‌ كاری بود كه ‌كردی‌؟ چرا به ‌من‌ نگفتی كه ‌این ‌زن ‌همسر توست‌؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

18 پس فرعون‌ ‌اَبرام را احضار کرده از او پرسید: «این‌ چه‌ کاری بود که ‌کردی‌؟ چرا به ‌من‌ نگفتی که ‌این ‌زن ‌همسر تو است‌؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

18 و فرعون اَبرام را خوانده، گفت: «این چیست که به من کردی؟ چرا مرا خبر ندادی که او همسر توست؟

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




پیدایش 12:18
15 Iomraidhean Croise  

چرا گفتی: اوخواهر منست، که او را به زنی گرفتم؟ و الان، اینک زوجه تو. او را برداشته، روانه شو!»


و خدا در رویای شب، بر ابی ملک ظاهر شده، به وی گفت: «اینک تومردهای بسبب این زن که گرفتی، زیرا که زوجه دیگری میباشد.»


صبحگاهان دید، که اینک لیه است! پس به لابان گفت: «این چیست که به من کردی؟ مگر برای راحیل نزد تو خدمت نکردم؟ چرا مرا فریب دادی؟»


پس خداوندخدا به زن گفت: «این چهکار است که کردی؟» زن گفت: «مار مرا اغوا نمود که خوردم.»


و لابان به یعقوب گفت: «چه کردی که مرا فریب دادی و دخترانم رامثل اسیران، شمشیر برداشته، رفتی؟


گفت: «چه کردهای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریادبرمی آورد!


یوسف بدیشان گفت: «این چهکاری است که کردید؟ آیا ندانستید که چون من مردی، البته تفال میزنم؟»


پس یوآب نزد پادشاه آمده، گفت: «چه کردی! اینک ابنیر نزد تو آمد. چرا او را رخصت دادی و رفت؟


و موسی به هارون گفت: «این قوم به تو چه کرده بودند که گناه عظیمی بر ایشان آوردی؟»


دل پادشاه مثل نهرهای آب در دست خداوند است، آن را به هر سو که بخواهد برمی گرداند.


و یوشع به عخان گفت: «ای پسر من الان یهوه خدای اسرائیل را جلال بده و نزد اواعتراف نما و مرا خبر بده که چه کردی و از مامخفی مدار.»


پس شما با ساکنان این زمین عهد مبندید ومذبح های ایشان را بشکنید، لیکن شما سخن مرانشنیدید. این چهکار است که کردهاید؟


و شاول به یوناتان گفت: «مرا خبر ده که چه کردهای؟» و یوناتان به او خبر داده، گفت: «به نوک عصایی که در دست دارم اندکی عسل چشیدم واینک باید بمیرم؟»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan