حزقیال 8:8 - Persian Old Version

⁸ و او مرا گفت: «ای پسر انسان دیوار را بکن.» و چون دیوار راکندم، اینک دروازهای پدید آمد.

هزارۀ نو

⁸ آنگاه مرا گفت: «ای پسر انسان، دیوار را بِکَن.» و چون دیوار را کَندم، اینک مدخلی در آنجا بود.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁸ گفت: «حالا دیوار را بکن!» دیوار را کندم تا به در اتاقی رسیدم.

مژده برای عصر جدید

⁸ به من گفت: «ای انسان فانی، دیوار را بکَن.» وقتی دیوار را کَندم، دروازه‌ای پدیدار شد.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁸ به من گفت: «ای انسان فانی، دیوار را بکَن.» وقتی دیوار را کَندم، دروازه‌ای پدیدار شد.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁸ و او مرا گفت: «ای پسر انسان، دیوار را بکَن.» و چون دیوار را کَندم، اینک دروازه‌ای پدید آمد.

حزقیال 8:8 Iomraidhean Croise

ایّوب 34:22

ظلمتی نیست و سایه موت نی، که خطاکاران خویشتن را درآن پنهان نمایند.

اِشعیا 29:15

وای بر آنانی که مشورت خود را از خداوندبسیار عمیق پنهان میکنند و اعمال ایشان درتاریکی میباشد و میگویند: «کیست که مارا ببیندو کیست که ما را بشناسد؟»

اِرمیا 2:34

در دامنهای تونیز خون جان فقیران بیگناه یافته شد. آنها را درنقب زدن نیافتم بلکه بر جمیع آنها.

اِرمیا 23:24

و خداوند میگوید: آیا کسی خویشتن را درجای مخفی پنهان تواند نمود که من او را نبینم مگر من آسمان و زمین را مملو نمی سازم؟ کلام خداوند این است.

حزقیال 8:7

پس مرا به دروازه صحن آورد و دیدم که اینک سوراخی در دیوار است.

حزقیال 8:9

و او مرا گفت: «داخل شو و رجاسات شنیعی را که ایشان دراینجا میکنند ملاحظه نما.»