Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




خروج 4:13 - Persian Old Version

13 گفت: «استدعا دارمای خداوند که بفرستی بهدست هرکه میفرستی.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

13 ولی موسی گفت: «خداوندا، تمنا دارم دیگری را برای این کار بفرستی.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

13 اما موسی گفت: «خداوندا، تمنا می‌کنم کس دیگری را به جای من بفرست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

13 امّا موسی عرض کرد: «نه ای خداوند. خواهش می‌کنم یک نفر دیگر را بفرست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

13 امّا موسی گفت: «استدعا دارم، ای خداوند، که کس دیگری را برای این کار بفرستی.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

13 اما موسی گفت: «خواهش دارم‌ ای خداوند که دیگری را برای این کار بفرستي.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




خروج 4:13
16 Iomraidhean Croise  

یهوه، خدای آسمان، که مرا از خانه پدرم و اززمین مولد من، بیرون آورد، و به من تکلم کرد، وقسم خورده، گفت: "که این زمین را به ذریت توخواهم داد." او فرشته خود را پیش روی توخواهد فرستاد، تا زنی برای پسرم از آنجا بگیری.


وهمه ماکولات این سالهای نیکو را که میآیدجمع کنند، و غله را زیر دست فرعون ذخیره نمایند، و خوراک در شهرها نگاه دارند.


آن فرشتهای که مرا از هربدی خلاصی داده، این دو پسر را برکت دهد، ونام من و نامهای پدرانم، ابراهیم و اسحاق، برایشان خوانده شود، و در وسط زمین بسیار کثیرشوند.»


و خودش سفر یک روزه به بیابان کرده، رفت و زیر درخت اردجی نشست و برای خویشتن مرگ را خواسته، گفت: «ای خداوند بس است! جان مرا بگیر زیرا که از پدرانم بهتر نیستم.»


«اینک من فرشتهای پیش روی تومی فرستم تا تو را در راه محافظت نموده، بدان مکانی که مهیا کردهام برساند.


تصدیق نخواهند کرد، و سخن مرانخواهند شنید، بلکه خواهند گفت یهوه بر توظاهر نشده است.»


پس الان برو و من با زبانت خواهم بود، و هرچه باید بگویی تو را خواهم آموخت.»


آنگاه خشم خداوند بر موسی مشتعل شدو گفت: «آیا برادرت، هارون لاوی را نمی دانم که او فصیح الکلام است؟ و اینک او نیز به استقبال توبیرون میآید، و چون تو را ببیند، در دل خود شادخواهد گردید.


پس گفتم: «آهای خداوند یهوه اینک من تکلم کردن را نمی دانم چونکه طفل هستم.»


پس گفتم که او را ذکر نخواهم نمود و بار دیگر به اسم او سخن نخواهم گفت، آنگاه در دل من مثل آتش افروخته شد و در استخوانهایم بسته گردیدو از خودداری خسته شده، باز نتوانستم ایستاد.


اما یونس برخاست تا از حضور خداوند به ترشیش فرار کند و به یافا فرود آمده، کشتیای یافت که عازم ترشیش بود. پس کرایهاش را داده، سوار شد تا همراه ایشان از حضور خداوند به ترشیش برود.


و ناخدای کشتی نزد او آمده، وی را گفت: «ای که خفتهای تو را چه شده است؟ برخیز وخدای خود را بخوان شاید که خدا ما را بخاطرآورد تا هلاک نشویم.»


که پسر انسان ملائکه خود را فرستاده، همه لغزش دهندگان و بدکاران را جمع خواهند کرد،


عیسی در جواب ایشان گفت: «عمل خدا این است که به آن کسیکه او فرستاد، ایمان بیاورید.»


و فرشته خداوند از جلجال به بوکیم آمده، گفت: «شما را از مصر برآوردم و به زمینی که به پدران شما قسم خوردم داخل کردم، و گفتم عهد خود را با شما تا به ابد نخواهم شکست.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan