Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




خروج 32:2 - Persian Old Version

2 هارون بدیشان گفت: «گوشواره های طلا را که در گوش زنان و پسران و دختران شماست، بیرون کرده، نزد من بیاورید.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

2 هارون در پاسخ گفت: «گوشواره‌های طلا را که در گوش زنان و پسران و دخترانتان است، به در آورده، نزد من آورید.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 هارون در پاسخ گفت: «گوشواره‌های طلا را که در گوش زنان و دختران و پسران شماست، درآورده، نزد من بیاورید.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

2 هارون به آنها گفت: «گوشواره‌های طلایی را که در گوش زنها و دختران و پسران شما هست، به نزد من بیاورید.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 هارون به آن‌ها گفت: «گوشواره‌های طلایی را که در گوش زن‌ها و دختران و پسران شما هست، درآورده نزد من بیاورید.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 هارون به ایشان گفت: «گوشواره های طلا را که در گوش زنان و پسران و دختران شماست، بيرون کرده، نزد من بياوريد.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




خروج 32:2
13 Iomraidhean Croise  

و واقع شد، چون شتران از نوشیدن بازایستادند، که آن مرد حلقه طلای نیم مثقال وزن، ودو ابرنجین برای دستهایش، که ده مثقال طلا وزن آنها بود، بیرون آورد.


و از او پرسیده، گفتم: "تودختر کیستی؟" گفت: "دختر بتوئیل بن ناحور که ملکه، او را برای او زایید." پس حلقه را در بینی او، و ابرنجینها را بر دستهایش گذاشتم.


با من خدایان نقره مسازید و خدایان طلا برای خود مسازید.


پس تمامی گوشواره های زرین را که در گوشهای ایشان بودبیرون کرده، نزد هارون آوردند.


مردان و زنان آمدند، هرکه از دل راغب بود، وحلقه های بینی و گوشوارهها و انگشتریها وگردن بندها و هر قسم آلات طلا آوردند، و هرکه هدیه طلا برای خداوند گذرانیده بود.


مودب حکیم برای گوش شنوا، مثل حلقه طلا و زیور زر خالص است.


و گوشوارهها و دستبندها و روبندها را،


و پوشش بتهای ریخته نقره خویش را و ستر اصنام تراشیده طلای خود رانجس خواهید ساخت و آنها را مثل چیز نجس دور انداخته، به آن خواهی گفت: دور شو.


و زیورهای زینت خود را از طلا و نقره (من که به تو داده بودم )گرفته، تمثالهای مردان را ساخته با آنها زنانمودی.


اما او نمی دانست که من بودم که گندم و شیره و روغن را به او میدادم و نقره و طلایی را که برای بعل صرف میکردند برایش میافزودم.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan