Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِستر 5:14 - Persian Old Version

14 آنگاه زوجهاش زرش و همه دوستانش اورا گفتند: «داری به بلندی پنجاه ذراع بسازند وبامدادان، به پادشاه عرض کن که مردخای را بر آن مصلوب سازند. پس با پادشاه با شادمانی به ضیافت برو.» و این سخن به نظر هامان پسند آمده، امر کرد تا دار را حاضر کردند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

14 زن او زِرِش و جمله دوستانش وی را گفتند: «بگو تا چوبۀ داری به بلندی پنجاه ذِراع بسازند و بامدادان از پادشاه بخواه تا مُردِخای را بر آن، بر دار کنند. آنگاه شادمانه با پادشاه به ضیافت برو!» این سخن، هامان را پسند آمد، پس فرمان داد تا چوبۀ دار را بسازند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

14 دوستان و همسر هامان به او پیشنهاد کردند که چوبهٔ داری به بلندی بیست و پنج متر درست کند و فردا صبح از پادشاه اجازه بگیرد و مردخای را روی آن به دار بیاویزد. سپس با خیال راحت همراه پادشاه به ضیافت برود. هامان این پیشنهاد را بسیار پسندید و دستور داد چوبهٔ دار را آماده کنند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

14 پس زن و دوستانش به او گفتند: «چرا دستور نمی‌دهی چوبهٔ داری به ارتفاع بیست و سه متر بسازند؟ فردا صبح از پادشاه درخواست کن تا مردخای را بر آن به‌ دار بکشند. سپس می‌توانی با خوشحالی به مهمانی ملکه بروی.» هامان این نقشه را پسندید و دستور داد که چوبهٔ‌دار را بسازند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

14 پس زن و دوستانش به او گفتند: «چرا دستور نمی‌دهی چوبۀ داری به ارتفاع بیست و سه متر بسازند؟ فردا صبح از پادشاه درخواست کن تا مُردِخای را بر آن به‌ دار بِکشند. سپس می‌توانی با خوشحالی به ضیافت ملکه بروی.» هامان پیشنهاد آنان را پسندید و دستور داد که چوبۀ‌دار را بسازند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

14 آنگاه همسرش زِرِش و همه دوستانش او را گفتند: «چوبه‌ داری به بلندی پنجاه ذراع بسازند و بامدادان، به پادشاه عرض کن که مُردِخای را بر آن مصلوب سازند. پس با پادشاه با شادمانی به مهمانی برو.» و این سخن به نظر هامان پسند آمده، امر کرد تا چوبه‌ دار را حاضر کردند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِستر 5:14
22 Iomraidhean Croise  

و اخیتوفل به ابشالوم گفت که «نزد متعه های پدر خود که به جهت نگاهبانی خانه گذاشته است، درآی، و چون تمامی اسرائیل بشنوند که نزد پدرت مکروه شدهای، آنگاه دست تمامی همراهانت قوی خواهد شد.»


و کسی نبود مثل اخاب که خویشتن رابرای بجا آوردن آنچه در نظر خداوند بد است فروخت، و زنش ایزابل او را اغوا نمود.


زنش ایزابل به او گفت: «آیا تو الان بر اسرائیل سلطنت میکنی؟ برخیز و غذا بخور و دلت خوش باشد. من تاکستان نابوت یزرعیلی را به تو خواهم داد.»


پادشاه گفت: «کیست در حیاط؟» (و هامان به حیاط بیرونی خانه پادشاه آمده بود تا به پادشاه عرض کند که مردخای را برداری که برایش حاضر ساخته بود مصلوب کنند. )


شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان راکشیدهاند تا مسکین و فقیر را بیندازند وراست روان را مقتول سازند.


شریر برای صالح کمین میکند و قصد قتل وی میدارد.


امتها به چاهی که کنده بودند خودافتادند؛ در دامی که نهفته بودند پای ایشان گرفتار شد.


لیکن ایشان به جهت خون خود کمین میسازند، و برای جان خویش پنهان میشوند.


زیرا که ایشان تا بدی نکرده باشند، نمی خوابند و اگر کسی را نلغزانیده باشند، خواب از ایشان منقطع میشود.


زیرا هرچند انصاف خدا را میدانند که کنندگان چنین کارها مستوجب موت هستند، نه فقط آنها را میکنند بلکه کنندگان را نیز خوش میدارند.


پایهای ایشان برای خون ریختن شتابان است.


و ساکنان زمین بر ایشان خوشی وشادی میکنند و نزد یکدیگر هدایا خواهندفرستاد، از آنرو که این دو نبی ساکنان زمین رامعذب ساختند.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan