Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




جامعه 12:1 - Persian Old Version

1 پس آفریننده خود را در روزهای جوانی ات بیاد آور قبل از آنکه روزهای بلا برسد و سالها برسد که بگویی مرا از اینهاخوشی نیست.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

1 پس آفرینندۀ خود را در روزهای جوانی‌ات به یاد آور، پیش از آنکه روزهای بلا فرا رسد، و سالهایی بیاید که بگویی: «مرا از اینها لذتی نیست»؛

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 نگذار هیجان جوانی سبب شود آفرینندهٔ خود را فراموش کنی. او را در روزهای جوانی‌ات به یاد آور، قبل از اینکه روزهای سخت زندگی فرا رسد و تو پیر شده، بگویی: «زندگی دیگر لذت ندارد.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

1 آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانیّت به‌یادآور، پیش از آن که روزها و سالهای سخت برسند و بگویی: «من دیگر از زندگی لذّتی نمی‌برم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 آفرینندۀ خود را در روزهای جوانی‌ات به‌یاد آور پیش از آنکه روزهای سخت برسند و سال‌هایی فرارسند که بگویی: «من دیگر از زندگی لذّتی نمی‌برم.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 پس آفریننده خود را در روزهای جوانی‌ات به یاد آور، قبل از آنکه روزهای بلا برسد و سالها برسد که بگویی: «مرا از اینها خوشی نیست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




جامعه 12:1
40 Iomraidhean Croise  

وخداوند با یوسف میبود، و او مردی کامیاب شد، و در خانه آقای مصری خود ماند.


و داروغه زندان بدانچه در دست وی بود، نگاه نمی کرد، زیرا خداوند با وی میبود و آنچه را که او میکرد، خداوند راست میآورد.


من امروز هشتاد ساله هستم و آیامی توانم در میان نیک و بد تمیز بدهم و آیا بنده توطعم آنچه را که میخورم و مینوشم، توانم دریافت؟ یا دیگر آواز مغنیان و مغنیات را توانم شنید؟ پس چرا بنده ات دیگر برای آقایم پادشاه بار باشد؟


لهذا بنده تو همراه پادشاه اندکی ازاردن عبور خواهد نمود و چرا پادشاه مرا چنین مکافات بدهد.


و تمامی اسرائیل برای او نوحه نموده، او را دفن خواهند کرد زیرا که او تنها ازنسل یربعام به قبر داخل خواهد شد، به علت اینکه با او چیز نیکو نسبت به یهوه، خدای اسرائیل در خاندان یربعام یافت شده است.


و واقع خواهد شد که چون از نزد تو رفته باشم، روح خداوند تو را بهجایی که نمی دانم، بردارد و وقتی که بروم و به اخاب خبر دهم و او تو را نیابد، مرا خواهد کشت. و بنده ات از طفولیت خود از خداوند میترسد.


پس نظر کرده، برخاستم و به بزرگان و سروران و بقیه قوم گفتم: «از ایشان مترسید، بلکه خداوند عظیم و مهیب رابیاد آورید و به جهت برادران و پسران و دختران وزنان و خانه های خود جنگ نمایید.»


قوت دستهای ایشان نیز برای من چه فایده داشت؟ کسانی که توانایی ایشان ضایع شده بود،


ای خداوند نام تو را در شب به یادآوردم و شریعت تو را نگاه داشتم.


ای اطفال بیایید مرا بشنوید و ترس خداوند رابه شما خواهم آموخت.


چون تو را بر بسترخود یاد میآورم و در پاسهای شب در تو تفکرمی کنم.


ایام عمر ما هفتاد سال است و اگر ازبنیه، هشتاد سال باشد. لیکن فخر آنها محنت وبطالت است زیرا به زودی تمام شده، پروازمی کنیم.


طفل را در راهی که باید برود تربیت نما، وچون پیر هم شود از آن انحراف نخواهد ورزید.


من دوست میدارم آنانی را که مرا دوست میدارند. وهرکه مرا به جد و جهد بطلبد مرا خواهد یافت.


پس غم را از دل خود بیرون کن و بدی را از جسد خویش دور نمازیرا که جوانی و شباب باطل است.


نصیبی به هفت نفر بلکه به هشت نفر ببخش زیراکه نمی دانی چه بلا بر زمین واقع خواهد شد.


هرچندانسان سالهای بسیار زیست نماید و در همه آنهاشادمان باشد، لیکن باید روزهای تاریکی را به یادآورد چونکه بسیار خواهد بود. پس هرچه واقع میشود بطالت است.


پسای خداوند در طریق داوریهای توانتظار تو را کشیدهایم. و جان ما به اسم تو و ذکر تو مشتاق است.


برای انسان نیکو است که یوغ را در جوانی خود بردارد.


اما خدا به این چهار جوان معرفت و ادراک در هر گونه علم و حکمت عطا فرمود و دانیال درهمه رویاها و خوابها فهیم گردید.


غریبان قوتش را خوردهاند و او نمی داند. سفیدی بر مویهای او پاشیده شده است و اونمی داند.


زیرا که در حضورخداوند بزرگ خواهد بود و شراب و مسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود، پر ازروحالقدس خواهد بود.


ولی عیسی ایشان را خوانده، گفت: «بچهها را واگذارید تا نزد من آیند و ایشان را ممانعت مکنید، زیرا ملکوت خدا برای مثل اینها است.


وای پدران، فرزندان خود را به خشم میاورید بلکه ایشان را به تادیب و نصیحت خداوند تربیت نمایید.


بلکه یهوه خدای خود رابیاد آور، زیرا اوست که به تو قوت میدهد تاتوانگری پیدا نمایی، تا عهد خود را که برای پدرانت قسم خورده بود، استوار بدارد، چنانکه امروز شده است.


و اینکه از طفولیت کتب مقدسه را دانستهای که میتواند تو را حکمت آموزدبرای نجات بوسیله ایمانی که بر مسیح عیسی است.


و من نیز او را برای خداوند وقف نمودم؛ تمام ایامی که زنده باشدوقف خداوند خواهد بود.» پس در آنجا خداوند را عبادت نمودند.


اما خداوند به سموئیل گفت: «به چهرهاش و بلندی قامتش نظر منما زیرا او را ردکردهام، چونکه خداوند مثل انسان نمی نگرد، زیرا که انسان به ظاهر مینگرد و خداوند به دل مینگرد.»


و اما سموئیل به حضور خداوند خدمت می کرد، و او پسر کوچک بود و بر کمرش ایفودکتان بسته بود.


و آن پسر، سموئیل، نمو مییافت و هم نزدخداوند و هم نزد مردمان پسندیده میشد.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan