Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اعمال رسولان 16:15 - Persian Old Version

15 و چون او و اهل خانهاش تعمید یافتند، خواهش نموده، گفت: «اگر شما رایقین است که به خداوند ایمان آوردم، به خانه من درآمده، بمانید.» و ما را الحاح نمود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

15 چون او با اهل خانه‌اش تعمید گرفت، با اصرار بسیار به ما گفت: «اگر یقین دارید که به خداوند ایمان آورده‌ام، بیایید و در خانۀ من بمانید.» سرانجام تسلیم درخواست او شدیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

15 او با تمام اعضای خانواده‌اش تعمید گرفت و خواهش کرد که میهمان او باشیم و گفت: «اگر اطمینان دارید که براستی به خداوند ایمان دارم، پس بیایید میهمان من باشید.» آنقدر اصرار نمود تا سرانجام قبول کردیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

15 و هنگامی‌که او و خانواده‌اش تعمید گرفتند، با خواهش و تمنّا به ما گفت: «اگر مرا نسبت به خداوند یک مؤمن حقیقی می‌دانید بیایید و در منزل من بمانید.» و آن‌قدر اصرار كرد، كه ما رفتیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

15 و هنگامی‌که او و خانواده‌اش تعمید گرفتند، با خواهش و تمنّا به ما گفت: «اگر یقین دارید که من به خداوند ایمان واقعی دارم، بیایید و در منزل من بمانید.» و آن‌قدر اصرار کرد که ما رفتیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس به زبان بندری

15 بعد اَ ایکه لیدیه و همیطوَم اهل لَهَری غسل تعمید شُگِه، اُ به ما اصرار ایکه ایگو: «اگه کِبول تُهَستِن که به خداوند ایمُن اُمواردِن، وا لَهَر مه بیِی و بُمونی.» ایکَک اصرار ایکه که ما رفتیم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اعمال رسولان 16:15
32 Iomraidhean Croise  

اما چون ایشان را الحاح بسیار نمود، با او آمده، به خانهاش داخل شدند، و برای ایشان ضیافتی نمود و نان فطیرپخت، پس تناول کردند.


پس هدیه مرا که به حضورت آورده شد بپذیر، زیرا خدا به من احسان فرموده است و همهچیز دارم.» پس او را الحاح نمود تا پذیرفت.


و روزی واقع شد که الیشع به شونیم رفت ودر آنجا زنی بزرگ بود که بر او ابرام نمود که طعام بخورد و هرگاه عبور مینمود، به آنجا به جهت نان خوردن میل میکرد.


و آنکه نبیای رابه اسم نبی پذیرد، اجرت نبی یابد و هرکه عادلی را به اسم عادلی پذیرفت، مزد عادل را خواهدیافت.


و به گناهان خود اعتراف کرده، در اردن از وی تعمیدمی یافتند.


پس آقا به غلام گفت: به راهها و مرزهابیرون رفته، مردم را به الحاح بیاور تا خانه من پرشود.


و ایشان الحاح کرده، گفتند که «با ما باش. چونکه شب نزدیک است و روز به آخر رسیده.» پس داخل گشته با ایشان توقف نمود.


که با توسخنانی خواهد گفت که بدانها تو و تمامی اهل خانه تو نجات خواهید یافت."


گفتند: «به خداوند عیسی مسیح ایمان آور که تو و اهل خانه ات نجات خواهید یافت.»


پس ایشان را برداشته، در همان ساعت شب زخمهای ایشان را شست و خود و همه کسانش فی الفور تعمید یافتند.


و ایشان را به خانه خود درآورده، خوانی پیش ایشان نهاد و باتمامی عیال خود به خدا ایمان آورده، شادگردیدند.


اما کرسپس، رئیس کنیسه با تمامی اهل بیتش به خداوند ایمان آوردند و بسیاری ازاهل قرنتس چون شنیدند، ایمان آورده، تعمیدیافتند.


لیکن چون به بشارت فیلپس که به ملکوت خدا و نام عیسی مسیح میداد، ایمان آوردند، مردان و زنان تعمید یافتند.


پس حکم کرد تا ارابه را نگاه دارندو فیلپس با خواجهسرا هر دو به آب فرود شدند. پس او را تعمید داد.


قایوس که مرا وتمام کلیسا را میزبان است، شما را سلام میفرستد. و ارسطس خزینه دار شهر و کوارطس برادر به شما سلام میفرستند.


بیفهم شدهام. شما مرا مجبور ساختید. زیرا میبایست شما مرا مدح کرده باشید، از آنروکه من از بزرگترین رسولان به هیچ وجه کمترنیستم، هرچند هیچ هستم.


زیرا محبت مسیح ما را فرو گرفته است، چونکه این را دریافتیم که یک نفر برای همه مردپس همه مردند.


خلاصه بقدری که فرصت داریم با جمیع مردم احسان بنماییم، علی الخصوص با اهل بیت ایمان.


پولس به اراده خدا رسول عیسی مسیح، به مقدسینی که در افسس میباشند وایمانداران در مسیح عیسی.


چنانکه مرا سزاوار است که درباره همه شما همین فکر کنم زیرا که شما رادر دل خود میدارم که در زنجیرهای من و درحجت و اثبات انجیل همه شما با من شریک دراین نعمت هستید.


پس هرگاه مرا رفیق میدانی، او را چون من قبول فرما.


و ازغریبنوازی غافل مشوید زیرا که به آن بعضی نادانسته فرشتگان را ضیافت کردند.


به توسط سلوانس که او را برادر امین شمامی شمارم، مختصری نوشتم و نصیحت وشهادت میدهم که همین است فیض حقیقی خداکه بر آن قائم هستید.


اگر کسی به نزد شما آیدو این تعلیم را نیاورد، او را به خانه خود مپذیرید واو را تحیت مگویید.


ای حبیب، آنچه میکنی به برادران خصوص به غریبان، به امانت میکنی،


به کلیسا چیزی نوشتم لکن دیوترفیس که سرداری بر ایشان را دوست میدارد ما را قبول نمی کند.


اما او انکار نموده، گفت: «نمی خورم.» لیکن چون خادمانش و آن زن نیز اصرار نمودند، آواز ایشان را بشنید و از زمین برخاسته، بر بسترنشست.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan