۲سموئیل 20:8 - Persian Old Version8 و چون ایشان نزد سنگ بزرگی که درجبعون است رسیدند، عماسا به استقبال ایشان آمد. و یوآب ردای جنگی دربرداشت و بر آن بندشمشیری که در غلافش بود، بر کمرش بسته، و چون میرفت شمشیر از غلاف افتاد. Faic an caibideilهزارۀ نو8 هنگامی که نزد سنگ بزرگ در جِبعون بودند، عَماسا به دیدار ایشان آمد. یوآب جامۀ رزم بر تن داشت، و بر روی آن نیز کمربندی بود با شمشیری در نیامش که بر کمر بسته بود. چون میرفت، شمشیر از نیام افتاد. Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر8 وقتی آنها به سنگ بزرگی که در جبعون بود رسیدند، عماسا به دیدار آنها رفت. یوآب لباس نظامی پوشیده و خنجری به کمر بسته بود. وقتی پیش میآمد تا با عماسا احوالپرسی کند، خنجرش از غلاف به زمین افتاد. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید8 وقتی به سنگ بزرگی که در جبعون است رسیدند، عماسا به استقبال ایشان آمد. یوآب درحالیکه لباس سربازی به تن و خنجر در غلاف به کمر بسته بود به طرف عماسا قدم برداشت. در همین وقت خنجر او از غلاف به زمین افتاد. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳8 وقتی آنها به سنگ بزرگی که در جِبعون است رسیدند، عَماسا به استقبال ایشان آمد. یوآب درحالیکه لباس رزم به تن و خنجر در غلاف به کمر بسته بود، بهطرف عَماسا پیش آمد. در همین وقت خنجر او از غلاف به زمین افتاد. Faic an caibideilکتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده8 و چون ايشان نزد سنگ بزرگی که در جِبعون است، رسيدند، عَماسا به استقبال ايشان آمد. و يوآب ردای جنگی دربرداشت و بر آن بند شمشيری که در غلافش بود، بر کمرش بسته. و چون میرفت شمشير از غلاف افتاد. Faic an caibideil |