Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




۲سموئیل 15:27 - Persian Old Version

27 و پادشاه به صادوق کاهن گفت: «آیا تو رایی نیستی؟ پس به شهر به سلامتی برگرد و هر دو پسرشما، یعنی اخیمعص، پسر تو، و یوناتان، پسرابیاتار، همراه شما باشند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

27 نیز پادشاه به صادوق کاهن گفت: «آیا تو نبی نیستی؟ به سلامت به شهر بازگرد، تو و اَبیّاتار و پسرانتان، یعنی اَخیمَعَص پسر تو و یوناتان پسر اَبیّاتار.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

27 سپس اضافه کرد: «ببین، بهتر است تو و اَبیّاتار با اخیمعص، پسرت، و یوناتان، پسر اَبیّاتار، به شهر برگردید.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

27 بعد پادشاه به صادوق گفت: «ببین، به سلامتی به شهر بازگرد و پسرت اخیمعص و یوناتان پسر ابیاتار را هم با خود ببر.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

27 بعد پادشاه به صادوق گفت: «تو مرد هوشیاری هستی. به‌سلامتی به شهر بازگرد و پسرت اَخیمَعَص و یوناتان پسر اَبْیاتار را هم با خود ببر.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

27 و پادشاه به صادوق کاهن گفت: «آيا تو رویابین نيستی؟ پس به شهر به سلامتی برگرد و هر دو پسر شما، يعنی اَخيمَعَص پسر تو، و يوناتان پسر اَبياتار، همراه شما باشند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




۲سموئیل 15:27
11 Iomraidhean Croise  

اما اگر به شهربرگردی و به ابشالوم بگویی: ای پادشاه، من بنده تو خواهم بود، چنانکه پیشتر بنده تو بودم، الان بنده تو خواهم بود. آنگاه مشورت اخیتوفل رابرای من باطل خواهی گردانید.


و اینک دوپسر ایشان اخیمعص، پسر صادوق، و یوناتان، پسر ابیاتار، در آنجا با ایشانند و هر خبری را که میشنوید، بهدست ایشان، نزد من خواهیدفرستاد.»


و یوناتان و اخیمعص نزد عین روجل توقف مینمودند و کنیزی رفته، برای ایشان خبرمی آورد، و ایشان رفته، به داود پادشاه خبرمی رسانیدند، زیرا نمی توانستند به شهر داخل شوند که مبادا خویشتن را ظاهر سازند.


و اخیمعص بن صادوق گفت: «حال بروم ومژده به پادشاه برسانم که خداوند انتقام او را ازدشمنانش کشیده است.»


وبامدادان چون داود برخاست، کلام خداوند بهجاد نبی که رایی داود بود، نازل شده، گفت:


وچون او هنوز سخن میگفت، اینک یوناتان بن ابیاتار کاهن رسید و ادنیا گفت: «بیا زیرا که تو مردشجاع هستی و خبر نیکو میآوری.»


و اخیمعص در نفتالی که اونیز باسمت، دختر سلیمان را به زنی گرفته بود


جميع اينها پسران هِيمان بودند که در کلام خدا به جهت برافراشتن بوق رايي پادشاه بود. و خدا به هِيمان چهارده پسر و سه دختر داد .


و اخيطوب صادوق را آورد و صادوق اَخِيمَعص را آورد.


او درجواب وی گفت: «اینک مرد خدایی در این شهراست و او مردی مکرم است و هرچه میگویدالبته واقع میشود. الان آنجا برویم؛ شاید از راهی که باید برویم ما را اطلاع بدهد.»


در زمان سابق چون کسی در اسرائیل برای درخواست کردن از خدا میرفت، چنین میگفت: «بیایید تا نزد رائی برویم.» زیرا نبی امروز را سابق رائی میگفتند.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan