۲سموئیل 13:4 - Persian Old Version4 و او وی را گفت: «ای پسر پادشاه چرا روز به روز چنین لاغر میشوی و مرا خبرنمی دهی؟» امنون وی را گفت که «من تامار، خواهر برادر خود، ابشالوم را دوست میدارم.» Faic an caibideilهزارۀ نو4 روزی او از اَمنون پرسید: «ای پسر پادشاه، چرا روز به روز چنین نحیف میشوی؟ آیا نمیخواهی مرا خبر دهی؟» اَمنون به او گفت: «من دلباختۀ تامار، خواهرِ برادرم اَبشالوم شدهام.» Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر4 روزی یوناداب به امنون گفت: «ای پسر پادشاه چرا روزبهروز لاغرتر میشوی؟ به من بگو چه شده است؟» امنون به او گفت: «من عاشق تامار، خواهر ناتنیام شدهام!» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید4 یک روز یوناداب به اَمنون گفت: «ای شاهزاده، چرا روز به روز لاغر میشوی و چرا به من نمیگویی چه مشکلی داری؟» اَمنون گفت: «من تامار، خواهر ناتنیام را دوست دارم.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳4 یک روز یوناداب به اَمنون گفت: «ای پسر پادشاه، چرا روزبهروز ضعیفتر میشوی؟ به من بگو چه ناراحتی داری.» اَمنون گفت: «من عاشق خواهر ناتنیام، تامار هستم.» Faic an caibideilکتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده4 و او اَمنون را گفت: «ای پسر پادشاه، چرا روز به روز چنين لاغر میشوی و مرا خبر نمیدهی؟» اَمنون او را گفت که «من تامار، خواهر برادر خود اَبشالوم را دوست میدارم.» Faic an caibideil |