۲سموئیل 10:2 - Persian Old Version2 و داود گفت: «به حانون بن ناحاش احسان نمایم چنانکه پدرش به من احسان کرد.» پس داود فرستاد تا او را به واسطه خادمانش درباره پدرش تعزیت گوید، و خادمان داود به زمین بنی عمون آمدند. Faic an caibideilهزارۀ نو2 داوود گفت: «بر خانون، پسر ناحاش احسان خواهم کرد، همانگونه که پدرش بر من احسان کرد.» پس داوود خادمانش را فرستاد تا خانون را بهخاطر پدرش تسلی دهد. اما چون خادمان داوود به سرزمین عَمّونیان رسیدند، Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر2 داوود پادشاه، پیش خود فکر کرد: «باید رسم دوستی را با حانون بجا آورم، چون پدرش ناحاش، دوست باوفای من بود.» پس داوود نمایندگانی به دربار حانون فرستاد تا به او تسلیت بگویند. ولی وقتی نمایندگان به عمون رسیدند، Faic an caibideilمژده برای عصر جدید2 داوود گفت: «چون پدر او ناحاش همیشه با من مهربان و وفادار بود، من هم به پاس خوبیهای او به پسرش احسان و خوبی میکنم.» پس داوود تسلیّت نامهای به دست خادمان خود برای او فرستاد. وقتی خادمان داوود به سرزمین عمونیان آمدند، Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳2 داوود گفت: «چون پدر او ناحاش همیشه نسبت به من مهربان و وفادار بود، من هم بهپاس خوبیهای او به پسرش احسان و خوبی میکنم.» پس داوود گروهی از خادمان را خود برای تسلیّتگویی نزد او فرستاد. وقتی خادمان داوود به سرزمین عَمونیان رسیدند، Faic an caibideilکتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده2 داوود گفت: «به حانون پسر ناحاش نیکویی نمايم چنانکه پدرش به من نیکویی کرد.» پس داوود فرستاد تا او را به واسطه خادمانش درباره پدرش تسلیت گويد. خادمان داوود به سرزمين عَمّونیان آمدند. Faic an caibideil |