۲پادشاهان 9:5 - Persian Old Version

⁵ و چون بدانجا رسید، اینک سرداران لشکر نشسته بودند و او گفت: «ای سردار با توسخنی دارم.» ییهو گفت: «به کدامیک از جمیع ما؟» گفت: «به توای سردار!»

هزارۀ نو

⁵ چون به آنجا رسید، سرداران لشکر را دید که گرد هم نشسته بودند. گفت: «ای سردار، برای تو پیغامی دارم.» یِیهو پرسید: «برای کدامیک از ما؟» گفت: «برای تو، ای سردار!»

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁵ ییهو را دید که با سایر سرداران لشکر نشسته است. پس به او گفت: «ای سردار، برای شما پیغامی دارم.» ییهو پرسید: «برای کدام یک از ما؟» جواب داد: «برای شما.»

مژده برای عصر جدید

⁵ هنگامی‌که به آنجا رسید افسران ارتش گرد هم نشسته بودند. او گفت: «ای فرمانده، من برای شما پیامی دارم.» ییهو گفت: «برای کدام‌یک از ما؟» او پاسخ داد: «برای شما، ای فرمانده.»

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁵ هنگامی‌که به آنجا رسید فرماندهان ارتش گرد هم نشسته بودند. او گفت: «ای آقا، من برای شما پیامی دارم.» یِیهو گفت: «برای کدام‌یک از ما؟» او پاسخ داد: «برای شما، ای آقا.»

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁵ و چون به آنجا رسید، اینک سرداران لشکر نشسته بودند و او گفت: «ای سردار، با تو سخنی دارم.» ییهو گفت: «به کدامیک از تمامی ما؟» گفت: «به تو، ‌ای سردار!»

۲پادشاهان 9:5 Iomraidhean Croise

۲پادشاهان 9:2

و چون به آنجا رسیدی، ییهو ابن یهوشافاطبن نمشی را پیدا کن و داخل شده، او را از میان برادرانش برخیزان و او را به اطاق خلوت ببر.

۲پادشاهان 9:4

پس آن جوان، یعنی آن نبی جوان به راموت جلعاد آمد.

۲پادشاهان 9:6

پس او برخاسته، به خانه داخل شد و روغن را بهسرش ریخته، وی را گفت: «یهوه، خدای اسرائیل چنین میگوید که تو را بر قوم خداوند، یعنی بر اسرائیل به پادشاهی مسح کردم.

داوران 3:19

و خودش از معدنهای سنگ که نزد جلجال بود، برگشته، گفت: «ای پادشاه سخنی مخفی برای تو دارم.» گفت: «ساکت باش.» و جمیع حاضران از پیش او بیرون رفتند.