Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




۲پادشاهان 5:8 - Persian Old Version

8 اما چون الیشع، مرد خدا شنید که پادشاه اسرائیل لباس خود را دریده است، نزد پادشاه فرستاده، گفت: «لباس خود را چرا دریدی؟ اونزد من بیاید تا بداند که در اسرائیل نبیای هست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

8 اما چون اِلیشَع، مرد خدا شنید که پادشاه اسرائیل جامه بر تن دریده است، برای او پیغام فرستاد که: «چرا جامۀ خود را می‌دَری؟ به آن مرد بگو نزد من آید تا بداند که در اسرائیل نبی‌ای هست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 ولی وقتی الیشع نبی از موضوع باخبر شد این پیغام را برای پادشاه اسرائیل فرستاد: «چرا نگران هستی؟ نعمان را نزد من بفرست تا بداند در اسرائیل نبی‌ای هست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

8 امّا هنگامی‌که الیشع مرد خدا شنید که پادشاه اسرائیل جامهٔ خود را پاره کرده است، پیامی برای پادشاه فرستاد: «چرا جامه خود را پاره‌ کرده‌ای؟ بگذار نزد من بیاید تا بداند در اسرائیل نبی‌ای هست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 امّا هنگامی‌که اِلیشَع مرد خدا شنید که پادشاه اسرائیل جامۀ خود را پاره کرده است، این پیام را برای پادشاه فرستاد: «چرا جامهٔ خود را پاره‌ کرده‌ای؟ بگذار نزد من بیاید تا بداند نبی‌ای در اسرائیل هست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 اما چون الیشَع، مرد خدا شنید که پادشاه اسرائیل لباس خود را دریده است، نزد پادشاه فرستاده، گفت: «لباس خود را چرا دریدی؟ او نزد من بیاید تا بداند که در اسرائیل نبی‌ای هست.»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




۲پادشاهان 5:8
14 Iomraidhean Croise  

و داود به یوآب و تمامی قومی که همراهش بودند، گفت: «جامه خود را بدرید وپلاس بپوشید و برای ابنیر نوحه کنید.» و داودپادشاه در عقب جنازه رفت.


اما کلام خدا برشمعیا، مرد خدا نازل شده، گفت:


پس آن زن به ایلیا گفت: «الان از این دانستم که تو مرد خدا هستی و کلام خداوند دردهان تو راست است.»


ایشان در جواب وی گفتند: «شخصی به ملاقات ما برآمده، ما را گفت: بروید و نزد پادشاهی که شما را فرستاده است، مراجعت کرده، او راگویید: خداوند چنین میفرماید: آیا از این جهت که خدایی در اسرائیل نیست، تو برای سوال نمودن از بعل زبوب، خدای عقرون میفرستی؟ بنابراین از بستری که به آن برآمدی، فرود نخواهی شد بلکه البته خواهی مرد.»


پس او با تمامی جمعیت خود نزد مرد خدامراجعت کرده، داخل شد و به حضور وی ایستاده، گفت: «اینک الان دانستهام که در تمامی زمین جز در اسرائیل خدایی نیست و حال تمنااینکه هدیهای از بنده ات قبول فرمایی.»


و به خاتون خود گفت: «کاش که آقایم در حضور نبیای که در سامره است، میبود که او را از برصش شفا میداد.»


اما چون پادشاه اسرائیل مکتوب را خواند لباس خود را دریده، گفت: «آیا من مرد خدا هستم که بمیرانم و زنده کنم که این شخص نزد من فرستاده است تا کسی رااز برصش شفا بخشم. پس بدانید و ببینید که اوبهانه جویی از من میکند.»


پس نعمان با اسبان و ارابه های خودآمده، نزد در خانه الیشع ایستاد.


و این همه بندگان تو به نزد من فرود آمده، و مرا تعظیم کرده، خواهند گفت: تو و تمامی قوم که تابع تو باشند، بیرون روید! و بعد از آن بیرون خواهم رفت.»


و ایشان خواه بشنوند و خواه نشنوند، زیرا خاندان فتنه انگیز میباشند، خواهنددانست که نبیای در میان ایشان هست.


و خداوند اسرائیل را بواسطه نبی از مصربرآورد و او بهدست نبی محفوظ گردید.


زیرا به شماای امت هاسخن میگویم پس از اینروی که رسول امت هامی باشم خدمت خود را تمجید مینمایم،


او درجواب وی گفت: «اینک مرد خدایی در این شهراست و او مردی مکرم است و هرچه میگویدالبته واقع میشود. الان آنجا برویم؛ شاید از راهی که باید برویم ما را اطلاع بدهد.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan