Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




۲پادشاهان 5:16 - Persian Old Version

16 اوگفت: «به حیات یهوه که در حضور وی ایستادهام قسم که قبول نخواهم کرد.» و هرچند او را ابرام نمود که بپذیرد ابا نمود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

16 اما نبی پاسخ داد: «به حیات خداوند که در حضورش ایستاده‌ام سوگند که هیچ هدیه‌ای نخواهم پذیرفت.» نَعَمان اصرار کرد، ولی اِلیشَع نپذیرفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

16 ولی الیشع پاسخ داد: «به خداوند زنده که خدمتش می‌کنم قسم که هدایای تو را قبول نخواهم کرد.» الیشع با وجود اصرار زیاد نعمان، هدایا را نپذیرفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

16 امّا الیشع گفت: «به خداوند زنده‌ای که او را خدمت می‌کنم، سوگند که هدیه‌ای از تو نخواهم پذیرفت.» نعمان اصرار کرد که او آن را بپذیرد، امّا او نپذیرفت

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

16 امّا اِلیشَع گفت: «به خداوند زنده‌ای که او را خدمت می‌کنم، سوگند که هدیه‌ای از تو نخواهم پذیرفت.» نَعمان اصرار کرد که او آن‌ را بپذیرد، امّا او نپذیرفت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

16 اما او گفت: «به حیات یهوه که در حضور او ایستاده‌ام قسم که قبول نخواهم کرد.» و هرچند او را اصرار نمود که بپذیرد، خودداری نمود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




۲پادشاهان 5:16
15 Iomraidhean Croise  

اما مرد خدا به پادشاه گفت: «اگر نصف خانه خود را به من بدهی، همراه تو نمی آیم، و در اینجا نه نان میخورم و نه آب مینوشم.


و ایلیای تشبی که از ساکنان جلعاد بود، به اخاب گفت: «به حیات یهوه، خدای اسرائیل که به حضور وی ایستادهام قسم که دراین سالها شبنم و باران جز به کلام من نخواهدبود.»


ایلیا گفت: «به حیات یهوه، صبایوت که به حضور وی ایستادهام قسم که خود را امروز به وی ظاهر خواهم نمود.»


الیشع گفت: «به حیات یهوه صبایوت که به حضور وی ایستادهام قسم که اگر من احترام یهوشافاط، پادشاه یهودا رانگاه نمی داشتم به سوی تو نظر نمی کردم و تو رانمی دیدم.


اماجیحزی که خادم الیشع مرد خدا بود گفت: «اینک آقایم از گرفتن از دست این نعمان ارامی آنچه راکه آورده بود، امتناع نمود. به حیات یهوه قسم که من از عقب او دویده، چیزی از او خواهم گرفت.»


الیشع وی را گفت: «آیا دل من همراه تو نرفت هنگامی که آن مرد از ارابه خود به استقبال توبرگشت؟ آیا این وقت، وقت گرفتن نقره و گرفتن لباس و باغات زیتون و تاکستانها و گله هاو رمه هاو غلامان و کنیزان است؟


پس دانیال به حضور پادشاه جواب داد وگفت: «عطایای تو از آن تو باشد و انعام خود را به دیگری بده، لکن نوشته را برای پادشاه خواهم خواند و تفسیرش را برای او بیان خواهم نمود.


بیماران را شفا دهید، ابرصان راطاهر سازید، مردگان را زنده کنید، دیوها را بیرون نمایید. مفت یافتهاید، مفت بدهید.


همهچیز برای من جایز است لکن هرچیزمفید نیست. همهچیز برای من رواست، لیکن نمی گذارم که چیزی بر من تسلط یابد.


اینک مرتبه سوم مهیا هستم که نزد شمابیایم و بر شما بار نخواهم نهاد از آنرو که نه مال شما بلکه خود شما را طالبم، زیرا که نمی بایدفرزندان برای والدین ذخیره کنند، بلکه والدین برای فرزندان.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan