Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




۱سموئیل 21:2 - Persian Old Version

2 داود به اخیملک کاهن گفت: «پادشاه مرا بهکاری مامور فرمود و مرا گفت: از این کاری که تو را میفرستم و از آنچه به تو امر فرمودم کسی اطلاع نیابد، و خادمان را به فلان و فلان جا تعیین نمودم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

2 داوود به او گفت: «پادشاه مرا به کاری مأمور کرده و به من گفته است: ”مگذار کسی از آنچه تو را به انجامش مأمور کرده، می‌فرستم، چیزی بداند.“ با افرادم نیز در فلان جا وعدۀ ملاقات گذاشته‌ام.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 داوود در جواب وی گفت: «پادشاه مرا به یک مأموریت سرّی فرستاده و دستور داده است که در این باره با کسی حرف نزنم. من به افرادم گفته‌ام که مرا در جای دیگری ببینند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

2 داوود به اخیملک کاهن جواب داد: «پادشاه مرا برای یک کار خصوصی فرستاده است و به من امر کرده است که دربارهٔ آن‌ چیزی به کسی نگویم و کسی نداند که چرا به اینجا آمده‌ام. و به خادمان خود گفته‌ام که در کجا منتظر من باشند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 داوود به اَخیمِلِک کاهن جواب داد: «پادشاه مرا برای یک کار خصوصی فرستاده است و به من امر کرده است که دربارۀ آن‌ چیزی به کسی نگویم و کسی نداند که چرا به اینجا آمده‌ام. و به خادمان خود گفته‌ام که کجا منتظر من باشند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 داوود به اَخيملک کاهن گفت: «پادشاه مرا به‌ کاری فرمان داد و مرا گفت: ”از اين کاری که تو را می‌فرستم و از آنچه به تو امر فرمودم کسی اطلاع نيابد.“ خادمان را به فلان و فلان جا تعيين نمودم.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




۱سموئیل 21:2
13 Iomraidhean Croise  

اسحاق به پسر خود گفت: «ای پسر من! چگونه بدین زودی یافتی؟» گفت: «یهوه خدای تو به من رسانید.»


و گفت: «آیاتو همان پسر من، عیسو هستی؟» گفت: «من هستم.»


او وی را گفت: «من نیز مثل تونبی هستم و فرشتهای به فرمان خداوند با من متکلم شده، گفت او را با خود به خانه ات برگردان تا نان بخورد و آب بنوشد.» اما وی را دروغ گفت.


و عناتوت و نوب وعننیه،


راه دروغ را از من دور کن و شریعت خود را به من عنایت فرما.


ای خداوند، بر دهان من نگاهبانی فرما و درلبهایم را نگاه دار.


همین امروز در نوب توقف میکند و دست خود را بر جبل دخترصهیون و کوه اورشلیم دراز میسازد.


چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب، باامتها غذا میخورد؛ ولی چون آمدند، از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده، باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت.


به یکدیگردروغ مگویید، چونکه انسانیت کهنه را با اعمالش از خود بیرون کردهاید،


و شاول به میکال گفت: «برای چه مرا چنین فریب دادی و دشمنم را رها کردی تانجات یابد.» و میکال شاول را جواب داد که او به من گفت: «مرا رها کن؛ برای چه تو را بکشم؟»


پس الان چه در دست داری، پنج قرص نان یا هرچه حاضر است به من بده.»


داود به ابیاتار گفت: «روزی که دوآغ ادومی در آنجا بود، دانستم که اوشاول را البته مخبرخواهد ساخت، پس من باعث کشته شدن تمامی اهل خاندان پدرت شدم.


و دوآغ ادومی که با خادمان شاول ایستاده بود در جواب گفت: «پسر یسا را دیدم که به نوب نزد اخیملک بن اخیتوب درآمد.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan