۱سموئیل 20:2 - Persian Old Version2 او وی را گفت: «حاشا! تو نخواهی مرد. اینک پدر من امری بزرگ وکوچک نخواهد کرد جز آنکه مرا اطلاع خواهدداد. پس چگونه پدرم این امر را از من مخفی بدارد؟ چنین نیست.» Faic an caibideilهزارۀ نو2 یوناتان به او گفت: «حاشا! تو نخواهی مرد. اینک پدرم هیچ کاری نمیکند، چه کوچک و چه بزرگ، مگر آنکه آن را با من در میان بگذارد. پس چرا این موضوع را از من مخفی بدارد؟ چنین نیست.» Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر2 یوناتان جواب داد: «تو اشتباه میکنی. پدرم هرگز چنین قصدی ندارد، چون هر کاری بخواهد بکند، هر چند جزئی باشد، همیشه با من در میان میگذارد. اگر او قصد کشتن تو را میداشت، به من میگفت.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید2 یوناتان گفت: «خدا نکند! کسی تو را نخواهد کشت. پدرم هر کاری که بخواهد انجام دهد چه کوچک و چه بزرگ اول با من در میان میگذارد. چرا پدرم این موضوع را از من پنهان کند؟ این امر حقیقت ندارد.» Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳2 یوناتان گفت: «هرگز! کسی تو را نخواهد کشت. پدرم هر کاری که بخواهد انجام دهد، چه کوچک و چه بزرگ، اوّل با من در میان میگذارد. چرا باید پدرم این موضوع را از من پنهان کند؟ چنین نیست.» Faic an caibideilکتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده2 یوناتان وی را گفت: «به هیچ وجه! تو نخواهی مرد. اينک پدرم هیچ کاری، چه کوچک و چه بزرگ، نمیکند، مگر آنکه مرا از آن اطلاع دهد. پس چگونه پدرم اين امر را از من مخفی بدارد؟ چنين نيست.» Faic an caibideil |