Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




۱سموئیل 1:18 - Persian Old Version

18 گفت: «کنیزت در نظرت التفات یابد.» پس آن زن راه خود را پیش گرفت و میخورد و دیگر ترشرونبود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

18 حَنّا گفت: «کنیزت در نظرت التفات یابد.» آنگاه به راه خود رفت و می‌خورد و دیگر غم بر چهره نداشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

18 حنا از عیلی تشکر نمود و با خوشحالی برگشت و غذا خورد و دیگر غمگین نبود.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

18 حنا گفت: «از لطفی که به این کنیزت دارید، تشکّر می‌کنم.» بعد حنا به خانهٔ خود رفت. خورد و نوشید و دیگر آثار غم در چهره‌اش دیده نمی‌شد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

18 حَنّا گفت: «باشد تا این کنیز مورد مرحمت شما قرار گیرد.» بعد حَنّا به خانۀ خود رفت. خورد و نوشید و دیگر آثار غم در چهره‌اش دیده نمی‌شد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

18 گفت: «کنيزت در نظرت التفات يابد.» پس آن زن راه خود را پيش گرفت و می‌خورد و ديگر غم به چهره نداشت.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




۱سموئیل 1:18
11 Iomraidhean Croise  

و برای من گاوان و الاغان و گوسفندان و غلامان و کنیزان حاصل شده است، و فرستادم تا آقای خود را آگاهی دهم و در نظرت التفات یابم.»


پس قاصدان، نزد یعقوب برگشته، گفتند: «نزدبرادرت، عیسو رسیدیم و اینک با چهارصد نفر به استقبال تو میآید.»


عیسو گفت: «پس بعضی از این کسانی را که با منند نزد تو میگذارم.» گفت: «چه لازم است، فقط در نظر آقای خود التفات بیابم.»


و او گفت: «از تمامی این گروهی که بدان برخوردم، چه مقصود داری؟» گفت: «تا در نظر آقای خود التفات یابم.»


این مسکین فریادکرد و خداوند او را شنید و او را از تمامی تنگیهایش رهایی بخشید.


پس رفته، نان خود را به شادی بخور وشراب خود را به خوشدلی بنوش چونکه خدااعمال تو را قبل از این قبول فرموده است.


تا کنون به اسم من چیزی طلب نکردید، بطلبید تا بیابید و خوشی شما کامل گردد.


الان خدای امید، شما را از کمال خوشی وسلامتی در ایمان پر سازد تا به قوت روحالقدس در امید افزوده گردید.


گفت: «ای آقایم، در نظر تو التفات بیابم زیرا که مرا تسلی دادی و به کنیز خود سخنان دل آویزگفتی، اگرچه من مثل یکی از کنیزان تو نیستم.»


و روت موآبیه به نعومی گفت: «مرا اجازت ده که به کشتزارها بروم و در عقب هر کسیکه در نظرش التفات یابم خوشه چینی نمایم. او وی را گفت: «بروای دخترم.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan