۱تواریخ 28:2 - Persian Old Version2 پس داود پادشاه برپا ايستاده، گفت: « اي برادرانم و اي قوم من! مرا بشنويد! من اراده داشتم خانه اي که آرامگاه تابوت عهد خداوند و پاي انداز پايهاي خداي ما باشد بنا نمايم، و براي بناي آن تدارک ديده بودم. Faic an caibideilهزارۀ نو2 آنگاه داوودِ پادشاه بر پا ایستاد و گفت: «ای برادران و ای قوم من، به من گوش فرا دهید. در دل داشتم خانهای که محل آرامیِ صندوق عهدِ خداوند و کرسیِ زیرِ پای خدایمان باشد بنا کنم، و برای بنای آن تدارک دیده بودم. Faic an caibideilکتاب مقدس، ترجمۀ معاصر2 آنگاه داوود بر پا ایستاده، چنین گفت: «ای برادران من و ای قوم من! آرزو داشتم خانهای بسازم تا صندوق عهد خداوند در آن قرار گیرد، و خدای ما در آن منزل کند. من هر چه برای این بنا لازم بود، جمعآوری کردم Faic an caibideilمژده برای عصر جدید2 آنگاه داوود پادشاه برپا ایستاد و گفت: «من در دل داشتم که معبدی برای صندوق پیمان خداوند و پایانداز خدایمان بسازم، من برای ساختن آن تدارک دیدهام. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳2 آنگاه داوود پادشاه برخاسته گفت: «قوم من و برادران من، به من گوش دهید. من در دل داشتم که خانهای برای صندوق پیمان خداوند و پایانداز خدایمان بسازم. من برای ساختن آن تدارک دیدهام. Faic an caibideilکتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده2 پس داوود پادشاه برپا ايستاده، گفت: «ای برادرانم و ای قوم من، مرا بشنويد. من اراده داشتم خانهای که محل آرامی صندوق عهد خداوند و پایانداز پايهای خدای ما باشد، بنا نمايم. و برای بنای آن تدارک ديده بودم. Faic an caibideil |