Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




مکاشفه 11:8 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8-9 اجساد آنان نیز سه روز و نیم در خیابانهای آن شهر بزرگ که به کنایه سُدوم و مصر خوانده می‌شود، به نمایش گذاشته خواهد شد. این همان جایی است که خداوند ایشان نیز بر روی صلیب کشته شد. در این مدت، به کسی اجازه داده نمی‌شود که جنازهٔ ایشان را دفن کند، و مردم از قومهای مختلف آنها را تماشا خواهند کرد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

8 و اجسادشان در میدان آن شهر بزرگ که به کنایه سُدوم و مصر خوانده می‌شود بر زمین خواهد ماند؛ همان شهر که خداوندشان نیز در آنجا بر صلیب شد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

8 وبدنهای ایشان در شارع عام شهر عظیم که بهمعنی روحانی، به سدوم و مصر مسمی است، جایی که خداوند ایشان نیز مصلوب گشت، خواهد ماند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

8 نعش‌های آنان در خیابان آن شهر بزرگ كه به كنایه سدوم یا مصر نامیده شده است، خواهند افتاد. همان جایی‌که خداوند آنها نیز مصلوب شد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 اجساد آنان در خیابان آن شهر بزرگ که به کنایه سُدوم یا مصر نامیده شده است، خواهند ماند، همان جایی‌که خداوند آن‌ها نیز مصلوب شد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس به زبان بندری

8 و جنازه ئُوشُ توو خیابُن اُ شهرِ گَپ رو زمین اَمونه، همو شهری که وا کنایه بهش سُدوم و مصر اَگَن، اُ شهری که خداوندشُ اُجا وا صلیب بو.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




مکاشفه 11:8
40 Iomraidhean Croise  

مردمان شهر سدوم بسیار فاسد بودند و نسبت به خداوند گناه می‌ورزیدند.


آنگاه خداوند از آسمان گوگرد مشتعل بر سدوم و عموره بارانید


«من خداوند، خدای تو هستم، که تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد کردم.


خداوند فرمود: «من رنج و مصیبت قوم خود را در مصر دیده‌ام و ناله‌هایشان را برای رهایی از بردگی شنیده‌ام. بله، من از رنجشان آگاهم.


چهرهٔ آنان راز درونشان را فاش می‌سازد و نشان می‌دهد که گناهکارند. آنان مانند مردم سدوم و عموره آشکارا گناه می‌کنند. وای بر آنان، زیرا با این کارهای زشت، خود را دچار مصیبت کرده‌اند.


ولی اینک انبیای اورشلیم از آنها نیز شرورترند و کارهای هولناکی مرتکب می‌شوند، زنا می‌کنند و نادرستی را دوست می‌دارند، به جای آنکه بدکاران را از راههای گناه‌آلودشان برگردانند، ایشان را به انجام آنها تشویق و ترغیب می‌کنند. این افراد از مردم شهرهای سدوم و عموره نیز فاسدترند.»


آنها او را گرفته پیش یهویاقیم پادشاه بازگرداندند. یهویاقیم دستور داد او را با شمشیر بکشند و جنازه‌اش را در قبرستان عمومی بیندازند.)


«خواهر بزرگ تو سامره است که با دخترانش یعنی آبادی‌های اطرافش، در شمال تو زندگی می‌کنند. خواهر کوچکت سدوم است که با دخترانش در جنوب تو ساکن هستند.


گناه خواهرت سدوم و دخترانش این بود که از فراوانی نعمت و آسایش و امنیت مغرور شده بودند و هیچ به فکر فقرا و مستمندان نبودند.


اما او دوران جوانی و زناکاریهای خود را در مصر به یاد آورد و به فساد و هوسرانی خود افزود و با مردان شهوتران به فسق و فجور پرداخت.


«آنگاه به هرزگی و زناکاری‌ات که از مصر به ارمغان آورده‌ای، پایان خواهم داد تا دیگر مشتاق مصر و خدایانش نباشی.


علّتش این بود که وقتی مصر را ترک گفت، از فاحشگی دست نکشید، بلکه همچون دوران جوانی‌اش که با مصری‌ها همخواب می‌شد و زنا می‌کرد، به هرزگی خود ادامه داد.


سپس خداوند معنی این رؤیا را به من فرمود: «این استخوانها قوم اسرائیل هستند؛ آنها می‌گویند: ”ما به صورت استخوانهای خشک شده در آمده‌ایم و همهٔ امیدهایمان بر باد رفته است.“


«بعضی از شهرهای شما را مثل سدوم و عموره به کلی از بین بردم، و آنهایی نیز که باقی ماندند مانند هیزم نیم سوخته‌ای بودند که آنها را از میان آتش بیرون کشیده باشند.» خداوند می‌فرماید: «با این حال، به سوی من بازگشت نکردید.


براستی به شما می‌گویم که در روز داوری، وضع شهرهای فاسد سُدوم و غموره بهتر از وضع چنین شهری خواهد بود.


به طوری که بر زمین افتاد و صدایی شنید که به او می‌گفت: «شائول! شائول! چرا به من جفا می‌کنی؟»


به همین ترتیب، عیسی نیز برای آنکه گناهان ما را بشوید، بیرون از دروازۀ شهر عذاب کشید و جان سپرد.


اگر بعد از تمام اینها از خدا روی برتابند، غیرممکن است بتوان ایشان را به توبه بازگرداند. اینان پسر خدا را بار دیگر برای خود مصلوب می‌کنند و در ملأ عام رسوایش می‌سازند.


مدتها پس از آن، خدا شهرهای سدوم و عموره را به تلی از خاکستر تبدیل نمود و از صفحهٔ روزگار محو ساخت، تا در آینده درسی باشد برای تمام خدانشناسان و بی‌دینان.


در ضمن، شهرهای «سدوم» و «عموره» را نیز به یاد داشته باشید. اهالی آنجا و شهرهای مجاور، به انواع شهوات و انحرافات جنسی آلوده بودند. بنابراین، همهٔ آنها نابود شدند تا برای ما درس عبرتی باشند و بدانیم که آتش ابدی وجود دارد که در آنجا گناهکاران مجازات می‌شوند.


در همان لحظه، زلزلهٔ شدیدی رخ خواهد داد که یک دهم شهر را با خاک یکسان خواهد کرد و هفت هزار نفر کشته خواهند شد. آنگاه کسانی که زنده مانده‌اند، از ترس، خدای آسمان را پرستش خواهند کرد.


انگورها را در داخل آن ظرف که در خارج از شهر بود، با پا آنقدر فشردند تا رودی از خون جاری شد که طولش ۱٬۶۰۰ پرتابِ تیر بود و ارتفاعش به دهنهٔ یک اسب می‌رسید.


سپس فرشتهٔ دیگری را دیدم که به دنبال او آمد و گفت: «بابِل سقوط کرد، آن شهر بزرگ ویران شد، زیرا تمام قومهای دنیا را فاسد می‌کرد و آنها را وا می‌داشت تا از شراب فساد و هرزگی او مست شوند.»


شهر بزرگ بابِل نیز سه قسمت گردید و سایر شهرهای دنیا هم به صورت توده‌های پاره سنگ درآمدند. به این ترتیب، خدا از گناهان بابِل چشم‌پوشی نکرد، بلکه جام غضب خود را تا آخرین قطره، به او نوشانید؛


آنگاه یکی از آن هفت فرشته که بلاها را بر روی زمین ریخته بود، نزد من آمد و گفت: «همراه من بیا تا به تو نشان دهم که بر سر آن فاحشهٔ معروف که بر آبهای دنیا نشسته است، چه خواهد آمد،


این زن که در رؤیا دیدی، نشانهٔ شهر بزرگی است که بر پادشاهان دنیا سلطنت می‌کند.»


بر پیشانی او این اسم مرموز نوشته شده بود: «بابِل بزرگ، مادر فاحشه‌ها و فساد دنیا.»


از ترس، دور از او خواهند ایستاد و ناله‌کنان خواهند گفت: «افسوس که بابِل، آن شهر بزرگ در یک چشم به هم زدن نابود شد!»


برای شهری که دود از خاکسترش بالا می‌رود، اشک ریخته، خواهند گفت: «در تمام دنیا، کجا دیگر چنین شهری پیدا خواهد شد؟»


او با صدای بلند فریاد می‌زد: «بابِل سقوط کرد، آن شهر بزرگ ویران شد! به کلی ویران شد! بابِل کمینگاه دیوها و شیاطین و ارواح پلید شده است.


آنگاه، یک فرشتهٔ پرقدرت، تخته سنگی را که به شکل آسیاب بود برداشت و آن را به دریا انداخت و فریاد زد: «شهر بزرگ بابِل تا ابد ناپدید خواهد شد، همان‌طور که این سنگ ناپدید شد.


خون تمام انبیا و قوم مقدّس خدا و خون همۀ کسانی که در جهان کشته شدند، به گردن این شهر است.»


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan