لوقا 7:2 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر2 در آن شهر، یک افسر رومی، غلامی داشت که برایش خیلی عزیز بود. از قضا آن غلام بیمار شد و به حال مرگ افتاد. Faic an caibideilهزارۀ نو2 آنجا یک نظامی رومی بود که غلامی بس عزیز داشت. غلامْ بیمار و در آستانۀ مرگ بود. Faic an caibideilPersian Old Version2 ویوزباشی را غلامی که عزیز او بود مریض ومشرف بر موت بود. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید2 سروانی در آنجا خادمی داشت كه در نظرش بسیار گرامی بود. این خادم بیمار شد و نزدیک بود بمیرد. Faic an caibideilمژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳2 افسری در آنجا خدمتکاری داشت که در نظرش بسیار گرامی بود. این خدمتکار بیمار و در شُرف مرگ بود. Faic an caibideilکتاب مقدس به زبان بندری2 اُجا، یه افسر رومی هَستَه، اُ افسر رومی نوکری ایشَستَه؛ که خاطری به اُ خیلی عزیزَه. نوکر اُ مریضَه و نِزیک هَستَه بِمِرِت. Faic an caibideil |