Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




یوشع 15:18 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

18 عتن‌ئیل وقتی عکسه را به خانهٔ خود می‌برد، او را ترغیب نمود تا از پدرش قطعه زمینی بخواهد. عکسه از الاغش پیاده شد تا در این باره با پدرش کالیب صحبت کند. کالیب از او پرسید: «چه می‌خواهی؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

18 باری، چون عَکسَه نزد عُتنِئیل آمد، او را برانگیخت تا از پدرش کالیب مزرعه‌ای طلب کند. و هنگامی که دختر از الاغ خود پیاده می‌شد، کالیب از او پرسید: «چه می‌خواهی؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

18 و چون او نزد وی آمد او را ترغیب کرد که از پدر خود زمینی طلب نماید، و دختر ازالاغ خود پایین آمد، و کالیب وی را گفت: «چه میخواهی؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

18-19 وقتی‌که عکسه نزد عتنئیل آمد، عتنئیل او را تشویق کرد که از پدرش، کالیب مزرعه‌ای بخواهد. چون عکسه از الاغ خود پایین آمد، کالیب از او پرسید: «چه می‌خواهی؟» عکسه گفت: «یک هدیه به من بده، زیرا زمینی که به من دادی، خشک و بی‌آب است. پس می‌‌خواهم که چند چشمهٔ آب به من بدهی.» پس کالیب چشمه‌های بالا و پایین را به او داد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

18-19 وقتی‌که عکسه نزد عُتنِئیل آمد، عُتنِئیل او را تشویق کرد که از پدرش کالیب مزرعه‌ای بخواهد. چون عکسه از الاغ خود پایین آمد، کالیب از او پرسید: «چه می‌خواهی؟» عکسه گفت: «یک هدیه به من بده، زیرا زمینی که به من دادی، خشک و بی‌آب است. پس می‌خواهم که چند چشمۀ آب به من بدهی.» پس کالیب چشمه‌های بالا و پایین را به او داد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

18 و چون عَکسه نزد عُتنِئیل آمد، او را ترغيب کرد که از پدر خود زمينی طلب نمايد. هنگامی که دختر از الاغ خود پايين می‌آمد، کاليب او را گفت: «چه می‌خواهي؟»

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




یوشع 15:18
4 Iomraidhean Croise  

ربکا با دیدن اسحاق به شتاب از شتر پیاده شد


عکسه گفت: «یک هدیهٔ دیگر هم به من بده! چون آن زمینی که در نِگِب به من داده‌ای، زمین بی‌آبی است. یک قطعه زمین که چشمه در آن باشد به من بده.» پس کالیب چشمه‌های بالا و پایین را به او بخشید.


عتن‌ئیل وقتی عکسه را به خانهٔ خود می‌برد، او را ترغیب نمود تا از پدرش قطعه زمینی بخواهد. عکسه از الاغش پیاده شد تا در این باره با پدرش کالیب صحبت کند. کالیب از او پرسید: «چه می‌خواهی؟»


وقتی ابیجایل داوود را دید فوری از الاغ پیاده شد و به او تعظیم نمود.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan