Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 5:3 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 ای خداوند، تو به یک چیز اهمیت می‌دهی و آن راستی و درستی است. تو سعی کردی ایشان را اصلاح کنی، اما آنها نخواستند؛ هر چند ایشان را زدی، ولی دردی احساس نکردند! روی خود را از سنگ هم سختتر کرده‌اند و نمی‌خواهند توبه کنند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

3 خداوندا، آیا چشمان تو جویای صداقت نیست؟ تو ایشان را زدی، اما محزون نشدند؛ ایشان را خُرد کردی، اما نخواستند ادب شوند. روی خود را از سنگ سختتر ساختند، و نخواستند توبه کنند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

3 ای خداوند آیا چشمان تو براستی نگران نیست؟ ایشان را زدی اما محزون نشدند. و ایشان را تلف نمودی اما نخواستند تادیب را بپذیرند. رویهای خود را از صخره سختتر گردانیدند ونخواستند بازگشت نمایند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

3 خداوند خواهان وفاداری شماست. او شما را تنبیه کرد، امّا هیچ توجهی نکردید. او شما را درهم شکست، ولی از آموختن امتناع کردید. شما سرسخت بودید و نخواستید از گناهانتان توبه کنید.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 خداوند خواهان وفاداری شما است. او شما را تنبیه کرد، امّا هیچ توجّهی نکردید. او شما را درهم شکست، ولی از آموختن امتناع کردید. شما سرسخت بودید و نخواستید از گناهانتان توبه کنید.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 ‌ای خداوند، آیا چشمان تو دنبال راست نیست؟ ایشان را زدی، اما غمگین نشدند. و ایشان را تلف نمودی، اما نخواستند ادب شوند. رویهای خود را از سنگ سختتر گردانیدند، و نخواستند بازگشت نمایند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 5:3
45 Iomraidhean Croise  

صبح روز بعد، دختر بزرگتر به خواهر کوچک خود گفت: «من دیشب با پدرم همبستر شدم. بیا تا امشب هم دوباره به او شراب بنوشانیم و این دفعه تو برو و با او همبستر شو تا بدین وسیله نسلی از پدرمان نگه داریم.»


و اما یربعام، پادشاه اسرائیل، با وجود اخطار نبی یهودا از راه بد خود برنگشت و همچنان برای بتخانه‌های خود از میان مردم عادی کاهن تعیین می‌کرد، به طوری که هر که می‌خواست کاهن شود یربعام او را به کاهنی منصوب می‌کرد.


بار دیگر پادشاه پنجاه سرباز فرستاد، ولی این بار فرماندهٔ آنها در حضور ایلیا زانو زده، با التماس گفت: «ای مرد خدا، جان من و جان این پنجاه نفر خدمتگزارت را حفظ کن.


زیرا خداوند به تمام جهان چشم دوخته است تا کسانی را که از دل و جان به او وفادارند، بیابد و به آنان قوت ببخشد. ولی چون تو احمقانه رفتار کردی؛ از این به بعد همیشه گرفتار جنگ خواهی بود.»


آحاز با وجود تمام این مشکلات، بیش از پیش نسبت به خداوند گناه ورزید.


تو از ما قلبی صادق و راست می‌خواهی؛ پس فکر مرا از حکمتت پُر ساز.


ای که مرا در هم کوبیده‌ای، شادی مرا به من بازگردان تا جان من بار دیگر مسرور شود.


دوست و همکار سابق من دست خود را بر روی دوستانش بلند می‌کند و عهد دوستی خود را می‌شکند.


آدم بدکار خودسرانه عمل می‌کند، اما شخص درستکار تمام جوانب امر را می‌سنجد.


خداوند آدمهای درستکار را محفوظ نگه می‌دارد، اما نقشه‌های بدکاران را باطل می‌کند.


خواهی گفت: «مرا زدند ولی دردی احساس نمی‌کنم. کی به هوش می‌آیم تا پیاله‌ای دیگر بنوشم؟»


اگر احمق را در داخل هاون هم بکوبی حماقتش از او جدا نمی‌شود.


دشمنانت نمی‌دانند که تو آنها را مجازات خواهی کرد. خداوندا، آنها را مجازات کن و نشان بده که قومت را دوست داری. بگذار سرافکنده شوند؛ بگذار در آتش خشم تو بسوزند.


برای همین بود که خداوند اینچنین بر قوم خود خشمگین شد و بلای جنگ را دامنگیر ایشان ساخت. آتش خشم او سراسر قوم را فرا گرفت، اما ایشان باز درس عبرت نگرفتند.


می‌دانستم که دلهایتان همچون سنگ و سرهایتان مانند آهن سخت است.


اما اسرائیل توبه نمی‌کند و به سوی خداوند لشکرهای آسمان برنمی‌گردد.


کنار دروازه‌های شهرهایتان، شما را غربال خواهم کرد. فرزندانتان را از شما گرفته، نابودتان خواهم ساخت، چون نمی‌خواهید از گناه دست بردارید.


ولی آنها گوش ندادند و اطاعت نکردند بلکه با سرسختی به دستور من بی‌توجهی نمودند و اصلاح نشدند.


خداوند لشکرهای آسمان، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: «تمام بلاهایی را که گفته‌ام، بر سر اورشلیم و شهرهای اطراف آن خواهم آورد، چون شما با سرسختی از کلام من سرپیچی کرده‌اید.»


فرزندان شما را تنبیه کرده‌ام، ولی چه فایده، چون خود را اصلاح نکردند! همچون شیری که شکار خود را می‌کشد، شما هم انبیای مرا کشته‌اید.


برای همین است که نه رگبار می‌بارد و نه باران بهاری، چون تو مانند یک روسپی شرم و حیا را از خود دور کرده‌ای.


حکمت تو عظیم است و کارهای تو بزرگ! تمام راههای انسان را زیر نظر داری و هر کس را مطابق کارهایش پاداش می‌دهی.


حتی تا این لحظه نیز، هیچ‌کس از کردهٔ خود پشیمان نشده و هیچ‌کس نخواسته نزد من بازگردد و از دستورهایی که به شما و پدران شما داده‌ام، پیروی نماید.


ولی نه به سخنانشان گوش دادید و نه به ایشان اعتنایی کردید، بلکه سختدل و یاغی شده بدتر از پدرانتان رفتار نمودید.


بگو که ایشان قومی هستند که نمی‌خواهند دستورهای خداوند، خدای خود را اطاعت کنند و نمی‌خواهند درس عبرت بگیرند، چون راستی از بین رفته و سخنی نیز از آن به میان نمی‌آید.»


پس چرا قوم من، اهالی اورشلیم، دچار گمراهی همیشگی شده‌اند؟ چرا به بتهای دروغین چسبیده‌اند و نمی‌خواهند نزد من بازگردند؟


آنان قومی هستند سنگدل و سرکش، اما من تو را می‌فرستم تا کلام مرا به ایشان بیان نمایی.


این زنگ و فساد، همان عیاشی و بت‌پرستی مردم اورشلیم است! بسیار کوشیدم که طاهرش سازم، اما نخواستند. بنابراین در فساد و ناپاکی خود خواهند ماند تا زمانی که خشم و غضب خود را بر ایشان بریزم.


این بلا طبق آنچه در تورات موسی نوشته شده بر سر ما آمد، ولی با وجود این باز نخواستیم از گناهانمان دست بکشیم و آنچه را درست است به جا آوریم تا تو از ما راضی شوی.


«اگر با وجود این اصلاح نشوید و برخلاف خواست من رفتار کنید،


همان بلاهایی را که بر مصر فرستادم بر سر شما نیز آوردم. جوانان شما را در جنگ کشتم و اسبهای شما را تار و مار کردم. بینی شما از بوی تعفن اجساد اردوگاهتان پر شد. با این حال به سوی من بازگشت نکردید.» این است فرمودۀ خداوند.


«بعضی از شهرهای شما را مثل سدوم و عموره به کلی از بین بردم، و آنهایی نیز که باقی ماندند مانند هیزم نیم سوخته‌ای بودند که آنها را از میان آتش بیرون کشیده باشند.» خداوند می‌فرماید: «با این حال، به سوی من بازگشت نکردید.


خداوند می‌فرماید: «من به شهرهای شما قحطی فرستادم، ولی فایده‌ای نداشت و باز به سوی من بازگشت نکردید.


مردم شهر به شهر برای نوشیدن جرعه‌ای آب، می‌گشتند اما آبِ کافی پیدا نمی‌کردند. با این حال، به سوی من بازگشت نکردید.» این است فرمودۀ خداوند.


«آفت بر مزرعه‌ها و تاکستانهای انگور شما فرستادم. ملخ، درختان انجیر و زیتون شما را خورد. با این حال، به سوی من بازگشت نکردید.


گفتم حتماً مردم اورشلیم به من گوش خواهند داد و به هشدارهایم توجه خواهند نمود و بدین ترتیب جلوی خرابی شهر و مجازاتی را که مقرر کرده‌ام خواهند گرفت. ولی آنها چنین نکردند بلکه به کارهای فاسد خود ادامه دادند.»


اما می‌دانیم که خدا عادل است و داوری او بر کسانی که این گونه اعمال را انجام می‌دهند، بر حق است.


علاوه بر این، ما همگی به پدران زمینی خود که ما را تأدیب می‌کردند، احترام می‌گذاشتیم. پس چقدر بیشتر باید به تأدیب پدر روحهای خود تن در دهیم تا حیات واقعی را بیابیم.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan