Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِرمیا 40:8 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 برای دیدن جدلیا به مصفه آمدند. این افراد عبارت بودند از: اسماعیل (پسر نتنیا)، یوحانان و یوناتان (پسران قاریح)، سرایا (پسر تنحومت)، پسران عیفای (اهل نطوفات)، یزنیا (پسر معکاتی)، و سربازان ایشان.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

8 به مِصفَه نزد جِدَلیا آمدند: اسماعیل پسر نِتَنیا، یوحانان و یوناتان پسران قاریَح، سِرایا پسر تَنحومِت، پسران عِفای نِطوفاتی و یِزَنیا پسر مَعَکایی، و مردانشان.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

8 آنگاه ایشان نزد جدلیا به مصفه آمدند یعنی اسماعیل بن نتنیا و یوحانان ویوناتان پسران قاریح و سرایا ابن تنحومت وپسران عیفای نطوفاتی و یزنیا پسر معکاتی ایشان و مردان ایشان.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

8 پس اسماعیل پسر نتنیا، یوحانان و یوناتان پسران قاریح، سرایا پسر تَنحُومَت، پسران عیفای نطوفاتی، یَزَنیا پسر مکانی با افراد تحت نظرشان به نزد جدلیا در مصفه رفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 پس اسماعیل پسر نِتَنیا، یوحانان و یوناتان پسران قاریح، سِرایا پسر تَنحومِت، پسران عیفای نِطوفاتی، یَزَنیا پسر مکانی با افراد تحت نظرشان نزد جِدَلیا در مِصفَه رفتند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 آنگاه ایشان نزد جِدَلیا به مِصفه آمدند؛ یعنی اسماعیل پسر نِتَنیا و یوحانان و یوناتان پسران قاریَح و سرایا پسر تَنحومِت و پسران عیفای نِطوفاتی و یِزَنیا پسر مَعکاتی، ایشان و مردانشان.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِرمیا 40:8
29 Iomraidhean Croise  

مردم عمون وقتی فهمیدند با این کار، داوود را دشمن خود کرده‌اند، بیست هزار سرباز پیادهٔ سوری از بیت‌رحوب و صوبه و دوازده هزار نفر از طوب، و نیز پادشاه معکه را با هزار نفر اجیر کردند.


وقتی فرماندهان و سربازان یهودی که تسلیم نشده بودند، شنیدند که پادشاه بابِل جدلیا را حاکم تعیین کرده است، در مصفه به جدلیا ملحق شدند. این فرماندهان عبارت بودند از: اسماعیل پسر نتنیا، یوحنان پسر قاری، سرایا پسر تنحومت نطوفاتی و یازنیا پسر معکاتی.


ولی در ماه هفتم همان سال اسماعیل (پسر نتنیا و نوهٔ الیشمع) که از اعضای خاندان سلطنتی بود، با ده نفر دیگر به مصفه رفت و جدلیا و همدستان یهودی و بابِلی او را کشت.


معکه یکی دیگر از کنیزان کالیب شش پسر به دنیا آورد به اسامی: شابر، ترحنه، شاعف (پدر مدمنه) و شوا (پدر مکبینا و جبعا). کالیب دختری نیز داشت که نامش عکسه بود.


سلما، بانی بیت‌لحم، جد طایفۀ نطوفاتی، عطروت بیت‌یوآب و صرعی (یکی از دو طایفهٔ ساکن مانحت) بود.


رهبران یهودیان در این سفر عبارت بودند از: زروبابِل، یهوشع، نِحِمیا، سرایا، رعیلایا، مُردخای، بِلشان، مِسفار، بِغوای، رِحوم و بَعَنا. نام طایفه‌های یهودیانی که به وطن بازگشتند و تعداد آنها، به شرح زیر است:


آنها بر من خشمگین شدند، مرا شلّاق زدند و به سیاهچال زیر زمین خانهٔ یوناتان، کاتب دربار، که آن را به زندان تبدیل کرده بودند، انداختند. من مدت زیادی در آنجا زندانی بودم.


ای پادشاه، تقاضا می‌کنم مرا به آن سیاهچال بازنگردان، چون بدون شک در آنجا جان خواهم داد.»


ولی به ایشان فقط بگو که به پادشاه التماس کردم که مرا به سیاهچال خانهٔ یوناتان باز نگرداند، چون در آنجا خواهم مرد!»


یهودیانی نیز که به موآب، عمون، ادوم و آبادی‌های اطراف گریخته بودند، شنیدند که پادشاه بابِل عده‌ای را در یهودا باقی گذاشته، و نیز جدلیا فرماندار سرزمین شده است.


پس از مدتی، یوحانان (پسر قاریح) و سایر سرداران لشکر که تسلیم بابِلی‌ها نشده بودند، به مصفه آمدند و به جدلیا اطلاع دادند که بعلیس، پادشاه عمونی‌ها، اسماعیل (پسر نتنیا) را مأمور کرده تا او را بکشد. ولی جدلیا گفتهٔ آنها را باور نکرد.


یوحانان در مصفه محرمانه به جدلیا گفت: «اجازه بده که بروم و اسماعیل را بکشم. هیچ‌کس هم از ماجرا باخبر نخواهد شد. چرا بگذاریم او تو را بکشد؟ هیچ فکر کرده‌ای در آن صورت بر سر یهودیانی که به اینجا بازگشته‌اند، چه خواهد آمد؟ همه پراکنده خواهند شد و از بین خواهند رفت.»


پس به شهر مصفه نزد جدلیا آمدم و در میان بقیهٔ قوم که در یهودا باقی مانده بودند، ساکن شدم.


اما در ماه هفتم، اسماعیل (پسر نتنیا، نوهٔ الیشاماع) که از خاندان سلطنتی و یکی از مقامات بلند پایۀ پادشاه بود، به همراه ده نفر به مصفه نزد جدلیا آمد. هنگامی که با هم غذا می‌خوردند،


ولی یوحانان (پسر قاریح) و سایر سرداران لشکر وقتی از جنایت اسماعیل آگاهی یافتند،


ناگهان اسماعیل و همراهانش، شمشیرهایشان را کشیدند و بر جدلیا که پادشاه بابِل او را فرماندار ساخته بود، حمله‌ور شده، او را کشتند.


آنگاه یوحانان و عزریا (پسر هوشعیا) و سایر سرداران لشکر و تمام مردم، از کوچک تا بزرگ، نزد من آمدند


من نیز یوحانان و سایر سرداران لشکر و تمام قوم را از بزرگ تا کوچک فرا خواندم


عزریا (پسر هوشعیا) و یوحانان (پسر قاریح) و سایر اشخاص خودپسند گفتند: «تو دروغ می‌گویی! خداوند، خدای ما به تو نگفته است که ما به مصر نرویم! باروک (پسر نیریا) بر ضد ما توطئه چیده و به تو گفته است که این مطالب را بگویی تا ما اینجا بمانیم و بابِلی‌ها ما را بکشند یا به تبعید ببرند.»


همهٔ ایشان، حتی تمام کسانی که به سرزمینهای نزدیک فرار کرده و بعد بازگشته بودند، با یوحانان و سرداران لشکر عازم مصر شدند.


طایفهٔ یائیر از قبیلهٔ منسی تمامی منطقهٔ ارجوب (باشان) را تا مرزهای جشوری‌ها و معکی‌ها گرفتند و آن سرزمین را به اسم خودشان نامگذاری کرده، آنجا را همچنانکه امروز هم مشهور است حَووت‌یائیر (یعنی «دهستانهای یائیر») نامیدند.


او بر سرزمینی حکومت می‌نمود که از کوه حرمون در شمال تا سلخه و تمام باشان در مشرق، و از سمت مغرب تا مرزهای سرزمین جشوری‌ها و معکی‌ها و از سمت جنوب تا منطقه‌ای که نیمهٔ شمالی جلعاد را در بر می‌گرفت و به سرحد سرزمین حشبون می‌رسید، امتداد داشت.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan