Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِشعیا 5:2 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 او زمینش را کند و سنگهایش را دور ریخت، و بهترین درختان مو را در آن کاشت. درون آن برج دیدبانی ساخت، چرخشتی نیز در آن کند. چشم انتظار انگور نشست، اما تاکستانش انگور ترش آورد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

2 او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود، و بهترین موها را در آن غرس کرد. برجی نیز در میانش ساخت، و چَرخُشتی در آن کَند؛ آنگاه به انتظار نشست تا انگور بیاورد، اما انگورِ تلخ آورد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

2 و آن را کنده از سنگها پاک کرده و موبهترین در آن غرس نمود و برجی در میانش بناکرد و چرخشتی نیز در آن کند. پس منتظر میبودتا انگور بیاورد اما انگور بد آورد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

2 او زمین را کَند و از سنگلاخ‌ها پاک ساخت. مرغوبترین تاک‌ها را در آن کاشت. بُرجی برای نگاهبانی آن بنا کرد و چرخشتی برای فشردن انگورهای آن ساخت. و برای رسیدن فصل برداشت انگورها به انتظار نشست، امّا تمام انگورها ترش بودند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 او زمین را کَند و از سنگلاخ‌ها پاک ساخت و مرغوب‌ترین تاک‌ها را در آن کاشت. بُرجی برای نگاهبانی آن بنا کرد و چرخُشتی برای فشردن انگورهای آن ساخت. سپس در انتظار نشست تا انگورها خوب برسند، امّا تمام انگورها ترش بودند.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 او زمین آن را کنده، از سنگها پاک کرده، و مو بهترین در آن کاشت و برجی در میانش بنا کرد و حوضی برای شراب نیز در آن کند. آنگاه منتظر می‌بود تا انگور بیاورد، اما انگور بد آورد.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِشعیا 5:2
31 Iomraidhean Croise  

برای قوم خود سرزمینی انتخاب کردم تا در آن سروسامان بگیرند. این وطن آنها خواهد بود و قومهای بت‌پرست، دیگر مثل سابق که قوم من تازه وارد این سرزمین شده بودند، بر آنها ظلم نخواهند کرد. تو را از شر تمام دشمنانت حفظ خواهم کرد. این منم که خانهٔ تو را می‌سازم.


در آن روزها در یهودا عده‌ای را دیدم که در روز شَبّات در چرخشت، انگور له می‌کردند و عده‌ای دیگر غله و شراب و انگور و انجیر و چیزهای دیگر، بار الاغ می‌نمودند تا به اورشلیم ببرند و بفروشند. پس به ایشان اخطار کردم که در روز شَبّات این کار را نکنند.


ما را همچون یک درخت مو از مصر بیرون آوردی و در سرزمین کنعان نشاندی و تمام قومهای بت‌پرست را از آنجا بیرون راندی.


اطراف ما را از بیگانگان پاک کردی و ما ریشه دوانیده، سرزمین موعود را پر ساختیم.


اگر تو همراه ما نیایی از کجا معلوم خواهد شد که من و قوم من مورد لطف تو قرار گرفته‌ایم و با سایر قومهای جهان فرق داریم؟»


اورشلیم همچون کلبه‌ای در تاکستان و مانند آلونکی در بوستان خیار، بی‌دفاع و تنها مانده است.


داستان تاکستان، داستان قوم خداوند لشکرهای آسمان است. بنی‌اسرائیل همان تاکستان هستند و مردم یهودا نهالهایی که خداوند با خشنودی در تاکستان خود نشاند. او از قوم خود انتظار انصاف داشت، ولی ایشان بر مردم ظلم و ستم روا داشتند. او انتظار عدالت داشت، اما فریاد مظلومان به گوشش می‌رسید.


من، خداوند لشکرهای آسمان که اسرائیل و یهودا را مانند نهال‌هایی کاشته بودم، اینک بر ایشان بلا نازل می‌کنم؛ چرا که ایشان با بدکاری‌هایشان و سوزاندن بخور برای بعل مرا خشمگین ساخته‌اند.»


«اما من تو را همچون تاکی برگزیده که از بذر اصیل باشد، غرس کردم. پس چگونه فاسد شده، به تاکی وحشی تبدیل گشتی؟


اسرائیل مانند درخت انگوری است که شاخه‌های پر بار دارد. ولی چه سود؟ هر چه ثروتش زیادتر می‌شود، آن را برای مذبحهای بتها خرج می‌کند. هر چه محصولاتش فراوانتر می‌شود، مجسمه‌ها و بتهای زیباتری می‌سازد.


ای اورشلیم، ای برج دیدبانی خدا، قوت و قدرت سلطنت خود را مثل سابق باز خواهی یافت!»


کنار جاده درخت انجیری دید؛ جلو رفت تا میوه‌ای از آن بچیند. اما جز برگ چیز دیگری بر درخت نیافت. پس گفت: «باشد که دیگر هرگز از تو میوه‌ای به‌عمل نیاید!» بلافاصله درخت خشک شد.


«به مَثَل دیگری گوش کنید: صاحب مِلکی تاکستانی درست کرد، دور تا دور آن را دیوار کشید، حوضی برای له کردن انگور ساخت، و یک برج هم برای دیده‌بانی احداث کرد و باغ را به چند باغبان اجاره داد، و خود به سفر رفت.


در فصل انگورچینی، خدمتکارانش را فرستاد تا سهم خود را از محصول باغ بگیرد.


کمی دورتر درخت انجیری دید که برگ داشت؛ پس به طرف آن رفت تا شاید انجیری پیدا کند. اما جز برگ چیز دیگری بر درخت نیافت، چون هنوز فصل میوه نرسیده بود.


عیسی برای تعلیم مردم، حکایات و مَثَلهای بسیاری بیان می‌کرد. او یکبار فرمود: «شخصی تاکستانی درست کرد و دور آن دیواری کشید. در آن حوضچه‌ای نیز برای گرفتن آب انگور کَند و یک برج دیدبانی نیز بنا کرد. سپس باغ را به چند باغبان اجاره داد و خود به سفر رفت.


در فصل انگورچینی، خدمتکارش را فرستاد تا سهم خود را از محصول باغ بگیرد.


یعنی قوم اسرائیل. ایشان برگزیده شدند تا فرزندخواندگان خدا گردند. خدا جلال خود را بر ایشان آشکار ساخت، و عهدهایی با آنان بست و شریعت خود را به ایشان به ودیعت سپرد. او افتخار پرستش خود و امکان دریافت وعده‌های عالی خود را به آنان عطا کرد.


کدام سرباز است که به هنگام خدمت نظام، خودش مخارجش را تأمین نماید؟ یا کدام باغبان است که درختی غَرس کند ولی اجازه نداشته باشد از میوهٔ آن بخورد؟ یا کدام چوپان است که گله‌ای را چوپانی کند ولی حق نداشته باشد از شیر آن بنوشد؟


ای قوم احمق و نادان! آیا اینچنین از خدوند خود قدردانی می‌کنی؟ آیا او پدر و خالق تو نیست؟ آیا او نبود که تو را به وجود آورد؟


مدتی بعد، سامسون عاشق زنی از وادی سورق، به نام دلیله شد.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan