Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -




اِشعیا 47:7 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

7 تو گمان کردی همیشه ملکه خواهی بود؛ و هرگز به عاقبت کار خود نیندیشیدی.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

هزارۀ نو

7 و گفتی: ”تا به ابد ملکه خواهم بود.“ تا بدان‌جا که در اینها تأمل نکردی، و به عاقبت کار نیندیشیدی.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

Persian Old Version

7 و گفتی تا به ابد ملکه خواهم بود. و این چیزها رادر دل خود جا ندادی و عاقبت آنها را به یادنیاوردی.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید

7 فکر می‌کردی که تو همیشه ملکه خواهی بود، به این چیزها توجهی نکردی و به عاقبت کار نیندیشیدی.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

7 فکر می‌کردی که تو تا ابد ملکه خواهی بود؛ به این چیزها توجّهی نکردی و به عاقبت کار نیندیشیدی.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

7 و گفتی: ”تا به ابد ملکه خواهم بود.“ و این چیزها را در دل خود جا ندادی و به عاقبت آنها فکر نکردی.

Faic an caibideil Dèan lethbhreac




اِشعیا 47:7
18 Iomraidhean Croise  

ای کاش شعور داشت و می‌فهمید که چرا شکست خورده است.


خداوند به بابِل می‌گوید: «ای بابِل، در تاریکی بنشین و خاموش باش. دیگر تو را ”ملکهٔ ممالک“ نخواهند خواند.


انبیا پیامهای دروغین می‌دهند و کاهنان نیز بنا بر گفتهٔ ایشان عمل می‌نمایند، قوم من هم از این وضع راضی‌اند. اما بدانید که چیزی به نابودی شما نمانده است؛ آنگاه چه خواهید کرد؟»


دوازده ماه بعد از این خواب، یک روز هنگامی که بر پشت بام قصر خود در بابِل قدم می‌زد،


به ایشان بگو که خداوند یهوه می‌فرماید: ای پادشاه مصر، ای اژدهای بزرگ که در وسط رودخانه‌ات خوابیده‌ای، من دشمن تو هستم. چون گفته‌ای: ”رود نیل مال من است! من آن را برای خود درست کرده‌ام!“


«ای پسر انسان، به حاکم صور بگو که خداوند یهوه می‌فرماید: تو به قدری مغرور شده‌ای که فکر می‌کنی خدا هستی و در قلمرو خود که جزیره‌ای است در وسط دریا، مانند یک خدا بر تخت نشسته‌ای! هر چند به خود می‌بالی که مثل خدا هستی، ولی بدان که انسانی بیش نیستی. تو می‌گویی از دانیال داناتری و هیچ رازی از تو مخفی نیست.


برای همین بود که خداوند اینچنین بر قوم خود خشمگین شد و بلای جنگ را دامنگیر ایشان ساخت. آتش خشم او سراسر قوم را فرا گرفت، اما ایشان باز درس عبرت نگرفتند.


تا حال زندگی‌اش غرق در تجمل و خوشگذرانی بوده است؛ از این پس آن را با شکنجه و عذاب لبریز کنید. می‌گوید: ”من بیوهٔ بی‌نوا نیستم؛ من ملکهٔ این تاج و تخت می‌باشم؛ هرگز رنگ غم و اندوه را نخواهم دید.“


انسانهای خوب، دیده از جهان فرو می‌بندند و اشخاص خداشناس پیش از وقت می‌میرند و کسی نیست که در این باره فکر کند و دلیل این امر را بفهمد. ایشان می‌میرند تا از مصیبتی که در راه است نجات یابند.


خداوند می‌فرماید: «این بتها چه هستند که از آنها می‌ترسید و به من خیانت می‌کنید؟ چرا مرا دیگر به یاد نمی‌آورید؟ آیا علّت اینکه از من نمی‌ترسید این نیست که سکوت کرده‌ام و چیزی نگفته‌ام؟


لکهٔ ننگی بر دامن اورشلیم بود، اما او اعتنایی نکرد؛ او به عاقبت خود نیاندیشید و ناگهان سقوط کرد. اینک کسی نیست که او را تسلی دهد. او فریاد برمی‌آورد، «خداوندا، به مصیبتم نگاه کن، زیرا دشمن بر من پیروز شده است.»


من نِبوکَدنِصَّر در ناز و نعمت در قصر خود زندگی می‌کردم.


او بدون اینکه تحت تأثیر این معجزه قرار گیرد، به کاخ خود بازگشت.


Lean sinn:

Sanasan


Sanasan