۱تواریخ 3:2 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

² ابشالوم که مادرش معکه دختر تلمای پادشاه جشور بود. ادونیا که مادرش حجیت بود.

هزارۀ نو

² سوّمین، اَبشالوم، پسر مَعَکاه دخترِ تَلمای، پادشاه جِشور؛ چهارمین، اَدونیا، پسر حَجّیت؛

Persian Old Version

² و سومين ابشالوم پسر مَعکَه دختر تَلماي پادشاه جَشور؛ و چهارمين اُدُونيا پسر حَجّيت.

مژده برای عصر جدید

² سوم ابشالوم پسر معکه، دختر تلمای پادشاه جَشور، چهارم ادونیا، پسر حَجیت،

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

² سوّم اَبشالوم از مَعکَه، دختر تَلمای پادشاه جِشور، چهارم اَدونیا از حَجیت،

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

² سومين ابشالوم، پسر مَعکاه دختر تَلمای، پادشاه جِشور. چهارمين اَدونيا، پسر حَجّيت.

۱تواریخ 3:2 Iomraidhean Croise

۲سموئیل 13:1

ابشالوم، پسر داوود، خواهر زیبایی داشت به نام تامار. امنون، پسر دیگر داوود که برادر ناتنی تامار بود، سخت دلباختهٔ او شد.

۲سموئیل 14:23

یوآب به جشور رفت و ابشالوم را با خود به اورشلیم آورد.

۲سموئیل 14:32

ابشالوم جواب داد: «چون می‌خواهم از پادشاه بپرسی اگر نمی‌خواست مرا ببیند، چرا مرا از جشور به اینجا آورد؟ بهتر بود همان جا می‌ماندم. حال ترتیبی بده تا در این باره با پادشاه صحبت کنم. اگر مقصرم، خودش مرا بکشد.»

۲سموئیل 18:14

یوآب گفت: «دیگر بس است! وقتم را با این حرفهای پوچ نگیر!» پس خودش سه تیر گرفت و در قلب ابشالوم که هنوز زنده به درخت آویزان بود، فرو کرد.

۲سموئیل 18:18

(ابشالوم در زمان حیات خود یک بنای یادبود در «درهٔ پادشاه» بر پا کرده بود، چون پسری نداشت تا اسمش را زنده نگه دارد؛ پس او اسم خود را بر آن بنای یادبود گذاشت و تا به امروز آن بنا «یادبود ابشالوم» نامیده می‌شود.)

۲سموئیل 18:33

غم وجود پادشاه را فرا گرفت. او در حالی که به اتاق خود که بالای دروازه قرار داشت می‌رفت، با صدای بلند گریه می‌کرد و می‌گفت: «ای پسرم ابشالوم، ای پسرم ابشالوم! کاش من به جای تو می‌مردم! ای ابشالوم، پسرم، پسرم!»

۲سموئیل 3:3

پسر دوم او کیلاب از زنش اَبیجایِل (بیوهٔ نابال کرملی)، پسر سوم او ابشالوم پسر معکه (دختر تلمای پادشاه جشور)،

۲سموئیل 3:4

پسر چهارم او ادونیا از حجیت، پسر پنجم او شفطیا از ابیطال

۱پادشاهان 1:5

پس از مرگ ابشالوم، پسر بعدی پادشاه به نام ادونیا که مادرش حجیت بود، به این فکر افتاد تا بر تخت سلطنت بنشیند. از این رو ارابه‌ها و ارابه‌رانان و یک گارد پنجاه نفره برای خود گرفت. ادونیا جوانی بود خوش‌اندام، و پدرش داوود پادشاه در تمام عمرش هرگز برای هیچ کاری او را سرزنش نکرده بود.

۱پادشاهان 2:22

سلیمان در جواب بَتشِبَع گفت: «چطور است همراه اَبیشَگ، سلطنت را هم به او بدهم، چون او برادر بزرگ من است! تا او با یوآب پسر صِرویه و اَبیّاتار کاهن روی کار بیایند و قدرت فرمانروایی را به دست بگیرند!»

۱تواریخ 2:23

ولی قوای جشور و ارام، شهرهای یائیر و شهر قناط را همراه با شصت روستای اطراف آن به زور از او گرفتند. ساکنان این شهرها و روستاها از نسل ماخیر (پدر جلعاد) بودند.

۱تواریخ 3:1

پسران داوود پادشاه که در حبرون به دنیا آمدند، به ترتیب سن عبارت بودند از: امنون که مادرش اخینوعم نام داشت و اهل یزرعیل بود. دانیال که مادرش ابیجایل نام داشت و اهل کرمل بود.

۱تواریخ 3:3

شفطیا که مادرش ابیطال بود. یترعام که مادرش عجله بود.

یوشع 13:13

اما اسرائیلی‌ها مردم جشور و معکی را از زمینهایشان بیرون نکردند، به طوری که آنها تا امروز در میان ایشان ساکنند.