Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

مَتّی 21 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده


ورود پیروزمندانه عیسی به اورشلیم
(متّی 21‏:1‏-9 ؛ مَرقُس 11‏:1‏-10؛ لوقا 19‏:29‏-38)

1 و چون نزدیک به اورشلیم رسیده، وارد بیت‌فاجی نزد کوه زیتون شدند. آنگاه عیسی دو نفر از شاگردان خود را فرستاده،

2 به ایشان گفت: «در این دهکده‌ای که پیش روی شما است بروید و بی‌درنگ، الاغی با کرّه‌اش بسته خواهید یافت. آنها را باز کرده، نزد من آورید.

3 و هرگاه کسی به شما سخنی گوید، بگویید خداوند به اینها احتیاج دارد که در دم آنها را خواهد فرستاد.»

4 و این همه واقع شد تا سخنی که نبی گفته است، تمام شود

5 که «دختر صهیون را گویید: 'اینک پادشاه تو نزد تو می‌آید با فروتنی و سوار بر الاغ و بر کرّه الاغ.'»

6 پس شاگردان رفته، آنچه عیسی به ایشان امر فرمود، به عمل آوردند

7 و الاغ را با کرّه آورده، رخت خود را بر آنها انداختند و او بر آنها سوار شد.

8 و گروهی بسیار، رختهای خود را در راه گسترانیدند و جمعی از درختان شاخه‌ها بریده، در راه می‌گستردند.

9 و جمعی از پیش و پس او رفته، فریادکنان می‌گفتند: «هوشیعانا بر پسر داوود، مبارک باد کسی‌ که به اسم خداوند می‌آید! هوشیعانا در عرش برین!»

10 و چون وارد اورشلیم شد، تمام شهر به شوق آمده، می‌گفتند: «این کیست؟»

11 آن گروه گفتند: «این است عیسای پیامبر از ناصره جلیل.» (متّی 21‏:12‏-16 ؛ مَرقُس 11‏:15‏-18؛ لوقا 19‏:45‏-47)


پاکسازی معبد
(متّی 21‏:12‏-16 ؛ مَرقُس 11‏:15‏-18؛ لوقا 19‏:45‏-47)

12 پس عیسی داخل معبد خدا گشته، جمیع کسانی را که در معبد خرید و فروش می‌کردند، بیرون نمود و تختهای صرّافان و بساط کبوترفروشان را واژگون ساخت.

13 و ایشان را گفت: «مکتوب است که خانهٔ من خانهٔ دعا نامیده می‌شود، لیکن شما لانهٔ دزدانش ساخته‌اید.»

14 و کوران و شلان در معبد، نزد او آمدند و ایشان را شفا بخشید.

15 اما سران کاهنان و کاتبان چون اعمال خارق‌العاده‌ای که از او صادر می‌گشت و کودکان را که در معبد فریاد برآورده، «هوشیعانا بر پسر داوود» می‌گفتند دیدند، غضبناک گشته،

16 به وی گفتند: «نمی‌شنوی آنچه اینها می‌گویند؟» عیسی به ایشان گفت: «بلی مگر نخوانده‌اید این که از دهان کودکان و شیرخوارگان حمد را مهیا ساختی؟»

17 پس ایشان را واگذارده، از شهر به سوی بیت‌عنیا رفته، در آنجا شب را به سر برد. (متّی 21‏:18‏-22 ؛ مَرقُس 11‏:12‏-14 و 20‏-24)


خشک شدن درخت انجیر
(متّی 21‏:18‏-22 ؛ مَرقُس 11‏:12‏-14 و 20‏-24)

18 بامدادان چون به شهر مراجعت می‌کرد، گرسنه شد.

19 و در کناره راه یک درخت انجیر دیده، نزد آن آمد و جز برگ بر آن هیچ نیافت. پس آن را گفت: «از این به بعد میوه تا به ابد بر تو نشود!» که در همان لحظه درخت انجیر خشکید!

20 چون شاگردان این را دیدند، متعجّب شده، گفتند: «درخت انجیر در یک لحظه چه شد که خشکید؟»

21 عیسی در جواب ایشان گفت: «به راستی به شما می‌گویم اگر ایمان می‌داشتید و شک نمی‌نمودید، نه همین را که به درخت انجیر شد می‌کردید، بلکه هرگاه به این کوه می‌گفتید 'از جا کنده شده به دریا بیفت' چنین می‌شد.

22 و هر آنچه با‌ ایمان در دعا طلب کنید، خواهید یافت.» (متّی 21‏:23‏-27 ؛ مَرقُس 11‏:27‏-33؛ لوقا 20‏:1‏-8)


سؤال در مورد اقتدار عیسی
(متّی 21‏:23‏-27 ؛ مَرقُس 11‏:27‏-33؛ لوقا 20‏:1‏-8)

23 و چون به معبد داخل شده تعلیم می‌داد، سران کاهنان و مشایخ قوم نزد او آمده، گفتند: «به چه اقتداری این اعمال را می‌نمایی و کیست که این اقتدار را به تو داده است؟»

24 عیسی در جواب ایشان گفت: «من نیز از شما سخنی می‌پرسم. اگر آن را به من گویید من هم به شما گویم که این اعمال را به چه اقتدار می‌نمایم:

25 تعمید یحیا از کجا بود از آسمان یا از انسان؟» ایشان با خود تفکّر کرده گفتند که «اگر گوییم 'از آسمان بود.' در آن صورت گوید 'پس چرا به او ایمان نیاوردید.'

26 و اگر گوییم 'از انسان بود.' از مردم می‌ترسیم زیرا همه یحیا را نبی می‌دانند.»

27 پس در جواب عیسی گفتند: «نمی‌دانیم.» عیسی به ایشان گفت: «من هم شما را نمی‌گویم که به چه قدرت این کارها را ‌کنم.»


مثل دو پسر

28 «لیکن چه گمان دارید شخصی را دو پسر بود. نزد نخستین آمده گفت: 'ای فرزند، امروز به تاکستان من رفته به‌ کار مشغول شو.'

29 در جواب گفت: 'نخواهم رفت.' اما بعد پشیمان گشته برفت.

30 و به دومین نیز همچنین گفت. او در جواب گفت: 'ای آقا، من می‌روم.' ولی نرفت.

31 کدامیک از این دو خواهش پدر را به‌جا آورد؟» گفتند: «اوّلی.» عیسی به ایشان گفت: «به راستی به شما می‌گویم که خراجگیران و فاحشه‌ها قبل از شما داخل پادشاهی خدا می‌گردند

32 از آنرو که یحیا از راه عدالت نزد شما آمد و به او ایمان نیاوردید، اما خراجگیران و فاحشه‌ها به او ایمان آوردند و شما چون دیدید، آخر هم پشیمان نشدید تا به او ایمان آورید. (متّی 21‏:33‏-46 ؛ مَرقُس 12‏:1‏-12؛ لوقا 20‏:9‏-19)


حکایت باغبانهای ظالم
(متّی 21‏:33‏-46 ؛ مَرقُس 12‏:1‏-12؛ لوقا 20‏:9‏-19)

33 «و مَثَلی دیگر بشنوید: صاحب‌خانه‌ای بود که تاکستانی غرس نموده حصاری گرد آن کشید. و چَرخُشتی در آن کند و برجی بنا نمود. پس آن را به دهقانان سپرده عازم سفر شد.

34 و چون موسم میوه نزدیک شد، غلامان خود را نزد دهقانان فرستاد تا میوه‌های او را بردارند.

35 اما دهقانان غلامانش را گرفته بعضی را زدند و بعضی را کشتند و بعضی را سنگسار نمودند.

36 باز غلامان دیگر بیشتر از اوّلین فرستاد. به ایشان نیز به همانطور رفتار نمودند.

37 بالاخره پسر خود را نزد ایشان فرستاده گفت: 'پسر مرا حرمت خواهند داشت.'

38 اما دهقانان چون پسر را دیدند، با خود گفتند: 'این وارث است! بیایید او را بکشیم و میراثش را ببریم.'

39 آنگاه او را گرفته بیرون تاکستان افکنده کشتند.

40 پس چون مالک تاکستان آید به آن دهقانان چه خواهد کرد؟»

41 گفتند: «البته آن بدکاران را به سختی هلاک خواهد کرد و باغ را به باغبانان دیگر خواهد سپرد که میوه‌هایش را در موسم به او دهند.»

42 عیسی به ایشان گفت: «مگر در کتب هرگز نخوانده‌اید این که 'سنگی را که معمارانش رد نمودند، همان سر زاویه شده است. این از جانب خداوند آمد و در نظر ما عجیب است'؟

43 از این جهت شما را می‌گویم که پادشاهی خدا از شما گرفته شده به ملتی که میوه‌اش را بیاورند، عطا خواهد شد.

44 و هر‌ که بر آن سنگ افتد، خُرد شود و اگر آن، بر کسی افتد، او را له سازد.»

45 و چون سران کاهنان و فریسیان مَثَلهایش را شنیدند دریافتند که در مورد ایشان می‌گوید.

46 و چون خواستند او را گرفتار کنند، از مردم ترسیدند، زیرا که او را نبی می‌دانستند.

@ 2024 Korpu Company

Lean sinn:



Sanasan