غزل غزلها 3 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصرمحبوبه 1 شب هنگام در بستر خویش او را که جانم دوستش دارد به خواب دیدم: به دنبال او میگشتم، اما او را نمییافتم. 2 پس به خود گفتم: «برمیخیزم و در کوچهها و میدانهای شهر محبوب جانم را جستجو خواهم کرد.» پس همه جا را گشتم اما او را نیافتم! 3 شبگردهای شهر مرا دیدند و من از آنان پرسیدم: «آیا او را که جانم دوستش دارد دیدهاید؟» 4 هنوز از ایشان چندان دور نشده بودم که محبوبم را یافتم. او را گرفتم و رها نکردم تا به خانهٔ مادرم آوردم. 5 ای دختران اورشلیم، شما را به غزالها و آهوان صحرا قسم میدهم که مزاحم عشق ما نشوید. دختران اورشلیم 6 این کیست که مثل ستون دود از بیابان پیداست و بوی خوش مُر و کندر و عطرهایی که تاجران میفروشند به اطراف میافشاند؟ 7 نگاه کنید! این تخت روان سلیمان است که شصت نفر از نیرومندترین سپاهیان اسرائیل آن را همراهی میکنند. 8 همهٔ آنان شمشیر زنانی ماهر و جنگاورانی کارآزمودهاند. هر یک شمشیری بر کمر بستهاند تا در برابر حملههای شبانه از پادشاه دفاع کنند. 9 تخت روان سلیمان پادشاه از چوب لبنان ساخته شده است. 10 ستونهایش از نقره و سایبانش از طلاست. پشتی آن از پارچهٔ ارغوان است که به دست دختران اورشلیم، به نشانهٔ محبتشان دوخته شده است. محبوبه 11 ای دختران اورشلیم، بیرون بیایید و سلیمان پادشاه را ببینید، او را با تاجی که مادرش در روز شاد عروسیاش بر سر وی نهاد، تماشا کنید. |
کتابمقدّس، ترجمۀ معاصر™
© ۱۹۹۵، ۲۰۰۵، ۲۰۱۸، ۲۰۲۲ توسط Biblica, Inc.
با اجازۀ رسمی از Biblica, Inc.
حق چاپ در سراسر دنیا محفوظ است.
Persian Contemporary Bible™
Copyright © 1995, 2005, 2018, 2022 by Biblica, Inc.
Used with permission. All rights reserved worldwide.
Biblica, Inc.