غزل غزلها 8 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳1 ایکاش تو برادر من بودی برادری که مادرم از سینهٔ مادرم شیر خورده است، آنگاه اگر تو را در خیابان میدیدم، میبوسیدمت و کسی مرا سرزنش نمیکرد. 2 تو را به خانهٔ مادرم میبردم، همان که مرا تعلیم داد؛ آنگاه در آنجا شراب ناب و شیرۀ انار خود را به تو میدادم تا بنوشی. 3 دست چپ تو زیر سرِ من میبود و دست راستت مرا در آغوش میکشید. 4 ای دختران اورشلیم، شما را قسم میدهم عشق را تا وقتی که زمان لذّت نرسیده، برنینگیزید و بیدار نسازید! غزل ششم دختران اورشلیم 5 این کیست که با تکیه به بازوی دلدار خود از صحرا میآید؟ در زیر آن درخت سیب تو را بیدار کردم، جایی که مادرت به تو آبستن شد، جایی که مادرت تو را به دنیا آورد. محبوبه 6 مرا مثل خاتَم بر دلت مُهر کن و همچون بازوبند طلا بر بازویت ببند، زیرا عشق مانند مرگ، نیرومند است و شور عشق مانند گور ترسناک، و شعلههایش همانند شعلههای پُرقدرتِ آتش است با بیرحمی سوزان. 7 آبها نمیتوانند آتش عشق را خاموش سازند. حتّی سیلابها قادر نیستند که آن را فرونشانند. اگر کسی بخواهد که عشق را با دارایی و ثروت خود به دست آورد، آن را خوار و حقیر میشمارد. برادران دختر 8 ما خواهر کوچکی داریم که سینههایش هنوز برنیامده است. اگر کسی به خواستگاری او بیاید، چه بگوییم؟ 9 اگر او دیوار میبود، بالایش یک بُرج نقره بنا میکردیم. اگر دروازه میبود، با تختههایی از سدر او را میپوشاندیم. محبوبه 10 من دیوارم و سینههایم بُرجهای آن. محبوب من میداند که من در کنار او آرامی مییابم. محبوب 11 سلیمان در بَعَلهامون تاکستانی داشت و آن را به باغبانان اجاره داد تا هرکدام در ازای میوۀ باغ، هزار سکّۀ نقره به او بدهند. 12 امّا ای سلیمان، هزار سکّه مال تو باشد و دویست سکّه هم مال باغبانان؛ من تاکستانی برای خودم دارم. 13 ای محبوبۀ من، بگذار که صدایت را از باغ بشنوم، دوستان من نیز منتظر شنیدن صدای تو میباشند. محبوبه 14 محبوب من، عجله کن و بهسوی من بیا، مانند غزال و آهوی جوان بر کوههای عطرآگین. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies