مکاشفه 19 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳1 پس از این وقایع، صدایی مانند فریاد گروهی کثیر در آسمان شنیدم که میگفتند: «هَلِلویاه! نجات و جلال و قدرت از آن خدای ما است! 2 زیرا داوریهای او راست و عادلانه است! او فاحشۀ بزرگ را که با زناکاری خود زمین را آلوده میساخت، محکوم کرده و انتقام خون بندگان خود را از او گرفته است.» 3 آنها بار دیگر گفتند: «آمین هَلِلویاه! دود سوختن آن شهر بزرگ تا ابد از او برمیخیزد.» جشن عروسی برّه 4 آن بیست و چهار پیر و چهار موجود زنده در برابر خدایی که بر تخت نشسته بود، به خاک افتادند و او را عبادت نموده گفتند: «آمین. هَلِلویاه!» 5 آنگاه از تخت صدایی آمد که میگفت: «ای تمام بندگان او و ای ترسندگان او، از کوچک و بزرگ، خدای ما را سپاس گویید.» 6 آنگاه صدایی شنیدم که مانند صدای گروهی عظیم و صدای آبهای بسیار و غرّش شدید رعد بود که میگفت: «هَلِلویاه! خداوند، خدای ما، خدای قادر مطلق سلطنت میکند! 7 شادی و وجد کنیم و جلال او را بستاییم، زیرا زمان جشن عروسی برّه رسیده است؛ عروس او خود را آماده ساخته است 8 و با لباسی از کتان ظریف پاک و درخشان ملبّس شده است.» کتان ظریف، همانا کارهای نیک مقدّسین است. 9 سپس فرشته به من گفت: «این را بنویس: خوشا به حال کسانی که به ضیافت عروسی برّه دعوت شدهاند.» و افزود: «اینها کلام حقیقی خدا است.» 10 در پیش پای او به خاک افتادم تا او را عبادت کنم، امّا او به من گفت: «نه، چنین نکن! من نیز خادمی هستم مانند تو و ایمانداران دیگر که به عیسای مسیح شهادت میدهند؛ خدا را پرستش کن!» زیرا شهادت عیسی با الهام روح داده میشود. ظهور پادشاه پادشاهان 11 آنگاه آسمان را گشوده دیدم. اسب سفیدی در آنجا بود که نام سوارش امین و حقّ بود. او با عدالت، داوری و جنگ میکند. 12 چشمانش مانند شعلۀ آتش بود، تاجهای بسیار بر سر داشت و نامی بر او نوشته بود که هیچکس جز خودش نمیتوانست آن را بفهمد. 13 او ردایی آغشته به خون بر تن داشت. نام او «کلمۀ خدا» است. 14 لشکریان آسمان که سوار بر اسبهای سفید و ملبّس به لباسهای کتان پاک و درخشان بودند، بهدنبال او میرفتند. 15 از دهانش شمشیر تیزی بیرون میآمد تا با آن ملّتها را بزند. او با عصای آهنین بر آنها حکومت خواهد کرد و چرخُشت شراب خشم و غضب خدای قادر مطلق را لگدمال خواهد کرد. 16 بر ردا و ران او عنوان «شاه شاهان و خداوند خداوندان» مرقوم شده بود. 17 آنگاه فرشتهای را در آفتاب ایستاده دیدم که با صدای بلند به همۀ پرندگانی که در میان آسمان در حال پرواز بودند میگفت: «بیایید و برای ضیافت بزرگ خدا جمع شوید 18 و گوشت پادشاهان و فرماندهان و جنگآوران، گوشت اسبان و سواران آنها، گوشت همۀ آدمیان از برده تا آزاد، و از بزرگ تا کوچک را بخورید.» 19 آنگاه آن حیوان وحشی و پادشاهان زمین و لشکریان آنها را دیدم که جمع شدهاند تا با اسبسوار و لشکریانش جنگ کنند. 20 حیوان وحشی و نبی دروغین که در حضور او معجزات بسیار کرده بود، هر دو گرفتار شدند. نبی دروغین با معجزات خود کسانی را که علامت حیوان وحشی را بر خود داشتند و پیکرۀ او را عبادت کرده بودند، فریفته بود. هردوی آنها زنده به داخل دریاچۀ آتش و شعلههای گوگردی آن افکنده شدند. 21 لشکریان آنها با شمشیری که از دهان اسب سوار بیرون آمده بود، کُشته شدند و همۀ پرندگان از گوشت آنان سیر شدند. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies