مکاشفه 10 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳فرشته و طومار کوچک 1 آنگاه فرشتۀ پُرقدرت دیگری را که از آسمان پایین میآمد، دیدم. او با ابری پوشیده شده بود و رنگینکمانی به دور سرش بود. چهرهاش مانند خورشید میدرخشید و پایهایش مثل ستونهای آتش بود. 2 در دستش طومار کوچک باز شدهای بود. او پای راست خود را بر دریا و پای چپ خود را بر خشکی قرار داد. 3 آنگاه فریاد بلندی مانند غرّش شیر برآورد. همینکه او سخن گفت، رعدهای هفتگانه فریاد برآوردند. 4 من آماده شدم که آنچه را که رعدهای هفتگانه میگفتند بنویسم، امّا صدایی را از آسمان شنیدم که میگفت: «آنچه را که رعدهای هفتگانه گفتند، در دل خود نگهدار و آن را ننویس.» 5 آنگاه آن فرشتهای که دیده بودم به روی دریا و خشکی ایستاده است، دست راست خود را بهسوی آسمان بلند کرد 6 و به او که تا ابد زنده است و آسمان و زمین و دریا و هرچه را در آنها است آفرید، سوگند یاد کرده گفت: «دیگر تأخیری نخواهد بود! 7 بلکه در آن روزهایی که فرشتۀ هفتم شیپور خود را به صدا درمیآورد، نقشۀ مخفی خدا انجام خواهد شد، همانطور که به بندگان خود یعنی انبیا وعده داده بود.» 8 بعد همان صدایی که من از آسمان شنیده بودم، باز با من صحبت کرده گفت: «برو طومار باز شده را از دست فرشتهای که بر دریا و خشکی ایستاده است، بگیر.» 9 پس بهسوی آن فرشته رفتم و از او خواستم که طومار کوچک را به من بدهد. او به من گفت: «آن را بگیر و بخور. اندرونت را تلخ خواهد ساخت ولی در دهان تو مثل عسل، شیرین خواهد بود.» 10 پس طومار کوچک را از دست فرشته گرفته خوردم و آن در دهان من مثل عسل، شیرین بود، امّا وقتی آن را خوردم، اندرونم تلخ شد. 11 آنگاه به من گفتند: «تو باید یکبار دیگر دربارۀ امّتها، ملل و زبانها و پادشاهان پیشگویی کنی.» |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies