اعداد 20 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳واقعۀ قادش ( خروج 17:1-7 ) 1 در ماه اوّل سال، بنیاسرائیل به بیابان صین رسیدند و در قادش اردو زدند. در آنجا مریم درگذشت و به خاک سپرده شد. 2 در آن مکان برای قوم آب نبود؛ پس مردم به دور موسی و هارون جمع شدند، 3 و لب به شکایت گشوده گفتند: «ایکاش ما نیز همراهِ خویشاوندانِ اسرائیلی خود که در حضورِ خداوند مُردند، میمردیم. 4 چرا ما را به این بیابان آوردید تا با حیوانات خود در اینجا بمیریم؟ 5 چرا ما را از مصر به این بیابان فلاکتبارِ خشک و بایر آوردید؟ در اینجا نه غلّه است، نه انجیر، نه تاک و نه انار. در اینجا حتّی آب هم، برای نوشیدن نداریم.» 6 موسی و هارون از حضور مردم به جلوی ورودی خیمهٔ مقدّس رفتند و در آنجا به خاک افتادند، و حضور پُرجلال خداوند بر آنها ظاهر شد. 7 خداوند به موسی گفت: 8 «عصا را از جلوی صندوق پیمان بردار. بعد تو و برادرت هارون، قوم اسرائیل را جمع کنید و در پیش چشمان آنها به این صخره بگو که آب خود را جاری سازد. آنوقت میتوانید از آن صخره به مردم و حیواناتشان آب بدهید.» 9 پس موسی چنانکه خداوند فرموده بود، عصا را از جلوی صندوق پیمان برداشت. 10 بعد او و هارون همۀ مردم را در نزد آن صخره جمع کردند، و موسی به آنها گفت: «ای مردمِ سرکش بشنوید. آیا ما باید از این صخره برای شما آب بیرون بیاوریم؟» 11 آنگاه موسی عصا را بلند کرد و دو مرتبه به صخره زد و آب فراوان جاری شد و همۀ مردم و حیوانات از آن آب نوشیدند. 12 ولی خداوند به موسی و هارون گفت: «چون شما به من اعتماد نکردید و در حضور بنیاسرائیل به قدّوسیّت من احترام نگذاشتید، بنابراین شما با آنها به آن سرزمینی که به آنها وعده دادم، داخل نخواهید شد.» 13 پس آنجا را مریبه، نامیدند، زیرا در آنجا بود که بنیاسرائیل با خداوند مشاجره کردند و در همانجا خداوند قدّوسیّت خود را به قوم نمایان ساخت. جلوگیری اَدوم از عبور بنیاسرائیل 14 موسی قاصدانی را از قادش با این پیام نزد پادشاه اَدوم فرستاد: «ما خویشاوندان تو از طایفۀ اسرائیل هستیم. شما از تمام سختیهایی که ما متحمّل شدهایم، آگاه هستید. 15 همچنین میدانید که نیاکان ما چگونه به مصر رفتند و سالیان دراز در آنجا زندگی کردند؛ امّا مصریان با نیاکان ما ظالمانه رفتار کردند. 16 وقتی ما برای کمک نزد خدا گریستیم، او فریاد ما را شنید و فرشتهای فرستاده ما را از مصر بیرون آورد. حالا در قادش، نزدیک مرز شما، اردو زدهایم. 17 خواهش میکنیم اجازه دهید از سرزمین شما عبور کنیم. ما به کشتزارها و تاکستانهای شما داخل نخواهیم شد و از چاههای شما آب نخواهیم نوشید، بلکه از شاهراه خواهیم رفت و از آن خارج نخواهیم شد تا از سرزمین شما بیرون برویم.» 18 امّا پادشاه اَدوم گفت: «اجازه نمیدهم از اینجا عبور کنید، و اگر وارد سرزمین ما شوید، با شمشیر به مقابلۀ شما خواهیم آمد.» 19 قاصدان اسرائیلی به او گفتند: «ما فقط از شاهراه میرویم و اگر ما یا حیوانات ما از آب شما بنوشیم، بهای آب را خواهیم پرداخت. فقط اجازه بدهید ما از اینجا عبور کنیم.» 20 پادشاه اَدوم گفت: «شما حقّ عبور از خاک ما را ندارید.» آنگاه اَدوم با لشکر عظیم و نیرومندی به مقابلۀ بنیاسرائیل آمد. 21 چون اَدومیان اجازۀ عبور از سرزمین خود را به قوم اسرائیل ندادند، آنها برگشته از راه دیگری رفتند. وفات هارون 22 بنیاسرائیل از قادش حرکت کردند و به کوه هور، 23 که نزدیک مرز اَدوم است، رسیدند. در آنجا خداوند به هارون و موسی گفت: 24 «هارون خواهد مرد و به سرزمینی که به بنیاسرائیل وعده دادم داخل نخواهد شد، زیرا هردوی شما در کنار آبهای مریبه از دستور من سرپیچی کردید. 25 پس حالا هارون و پسرش، اِلعازار را به بالای کوه هور ببر. 26 در آنجا لباس کهانت را از تن هارون درآورده بر پسرش اِلعازار بپوشان. هارون در همانجا خواهد مُرد و به اجداد خود خواهد پیوست.» 27 موسی مطابق امر خداوند رفتار کرد و درحالیکه همۀ مردم اسرائیل نگاه میکردند، آن سه نفر به بالای کوه هور رفتند. 28 در آنجا موسی لباس کهانت را از تن هارون درآورد و آن را بر پسرش اِلعازار پوشاند. هارون در بالای کوه جان سپرد و موسی و اِلعازار از کوه پایین آمدند. 29 وقتی بنیاسرائیل از مرگ هارون آگاه شدند، مدّت سی روز برای او عزاداری کردند. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies