Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

اعداد 11 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


شکایت بنی‌اسرائیل

1 قوم اسرائیل به‌خاطر دشواری‌های خود به درگاه خداوند شکایت کردند. وقتی خداوند شکایت آن‌ها را شنید، خشمگین شد و آتشی فرستاده بخش‌هایی از اطراف اردوگاه را از بین برد.

2 آنگاه مردم نزد موسی التماس کردند؛ موسی نزد خداوند دعا کرد و آتش خاموش شد.

3 پس آنجا را تَبعیرَه نامیدند، زیرا در آنجا آتش خداوند در میان ایشان مشتعل شده بود.


انتخاب هفتاد رهبر

4 بیگانگانی‌ که با بنی‌اسرائیل بودند، هوس خوردن گوشت کرده بودند و خود قوم اسرائیل نیز ناله‌کنان می‌گفتند: «ای‌کاش کسی به ما گوشت می‌داد تا بخوریم!

5 به یاد داریم که در مصر ماهی رایگان می‌خوردیم و خیار، خربزه، تره، پیاز و سیر داشتیم.

6 امّا اکنون اشتهای خود را از دست داده‌ایم و چیزی دیده نمی‌شود به‌غیراز این مَنّا.»

7 مَنّا مادّه‌ای بود، همچون تخم گشنیز و کِرم رنگ.

8 بنی‌اسرائیل آن‌ را از روی زمین جمع می‌کردند، در هاوَن می‌کوبیدند و آرد می‌کردند و بعد، با آن آرد نان می‌پختند. مزهٔ آن همانند مزهٔ نان روغنی بود.

9 مَنّا با شبنم شبانگاهی بر زمین می‌نشست.

10 موسی صدای گریۀ قوم اسرائیل را که جلوی چادرهای خود نشسته بودند، شنید. خشم خداوند برافروخت، و موسی آزرده‌خاطر شد

11 و به خداوند گفت: «چرا با این بنده‌ات چنین رفتار می‌کنی؟ چرا به بندهٔ خودت نظر لطف نداری و بار این قوم را به دوش من گذاشته‌ای؟

12 آیا من آن‌ها را آفریده‌ام و به دنیا آورده‌ام که می‌گویی مانند پرستاری که کودکی را در آغوش می‌برد، آن‌ها را به سرزمینی که به اجدادشان وعده داده‌ای، ببرم؟

13 برای این‌همه مردم از کجا گوشت تهیّه کنم؟ آن‌ها نزد من گریه می‌کنند و می‌گویند، 'به ما گوشت بده تا بخوریم.'

14 من به تنهایی توانایی حمل تمام این قوم را ندارم. این بار برای من بسیار سنگین است.

15 اگر می‌خواهی با من چنین رفتار کنی، خواهش می‌کنم مرا بکُش تا بدبختی خود را نبینم.»

16 پس خداوند به موسی گفت: «هفتاد نفر از رهبران برجسته و شناخته شدهٔ قوم اسرائیل را جمع کن و نزد دروازۀ خیمهٔ مقدّس به حضور من بیاور و آن‌ها در آنجا همراه تو بایستند.

17 آنگاه من نزول کرده با تو حرف خواهم زد و از روحی که بر تو قرار داده‌ام، گرفته بر ایشان قرار خواهم داد تا در مسئولیّت امور قوم با تو سهیم باشند و تو به تنهایی مسئول تحمّل آن نباشی.

18 به بنی‌اسرائیل بگو، 'خود را برای فردا تقدیس کنید؛ به شما گوشت داده خواهد شد که بخورید.' به آن‌ها بگو که خداوند نالۀ شما را شنید که می‌گفتید، 'ای‌کاش گوشت داشتیم تا بخوریم. وقتی‌که در مصر بودیم، وضع بهتری داشتیم.' بنابراین خداوند به شما گوشت خواهد داد.

19 شما نه برای یک روز، دو روز، پنج روز، ده روز یا بیست روز،

20 بلکه برای یک ماهِ کامل، آن‌قدر گوشت خواهید خورد که از دماغ‌هایتان بیرون بیاید و از خوردن آن بیزار شوید، زیرا خداوند را که در میان شما است رد کردید و افسوس خوردید که چرا از مصر خارج شدید.»

21 امّا موسی گفت: «تنها تعداد مردمی که پیاده هستند شش‌صد هزار است، و می‌گویی که برای یک ماه کامل به آن‌ها گوشت خواهی داد؟!

22 آیا می‌توان گلّه و رمۀ کافی برای ذبح‌کردن برای آن‌ها پیدا کرد؟ اگر تمام ماهیان دریا را هم بگیریم، آیا برای تمامِ قوم کافی خواهد بود؟.»

23 خداوند به موسی گفت: «آیا دست خداوند کوتاه شده است؟ حالا خواهی دید که آنچه گفته‌ام، به انجام خواهد رسید یا نه.»


نبوّت هفتاد رهبر

24 پس موسی از خیمهٔ مقدّس خارج شد و آنچه را که خداوند فرموده بود، به مردم گفت. بعد هفتاد نفر از رهبران قوم را جمع کرد و آن‌ها را در اطراف خیمهٔ مقدّس قرار داد.

25 آنگاه خداوند در ابر نازل شد و با موسی به صحبت پرداخت و از روحی که بر موسی قرار داشت، گرفت و بر آن هفتاد نفر رهبر گذاشت. به مجرّدی که روح بر آن‌ها قرار گرفت، آن‌ها برای مدّت کوتاهی نبوّت کردند.

26 دو نفر از آن هفتاد رهبر به نام‌های اِلداد و میداد در اردوگاه مانده و به خیمهٔ مقدّس نرفته بودند، امّا روح بر آن‌ها هم قرار گرفت و در اردوگاه نبوّت کردند.

27 یک مرد جوان دویده نزد موسی رفت و به او گفت: «اِلداد و میداد در اردوگاه نبوّت می‌کنند.»

28 یوشع پسر نون که از جوانی دستیار موسی بود، گفت: «سرورم، موسی، آن‌ها را منع کن.»

29 امّا موسی به او گفت: «آیا تو به‌خاطر من حسادت می‌ورزی؟ ای‌کاش خداوند روح خود را بر همۀ قوم خود قرار می‌داد تا همۀ آن‌ها نبی می‌شدند.»

30 بعد موسی و رهبران به اردو‌گاه بازگشتند.


خداوند بلدرچین‌ها را می‌فرستد

31 آنگاه به فرمان خداوند بادی وزید که بلدرچین‌ها را از دریا با خود آورد به‌طوری‌که اطراف اردوگاه از هر طرف به ارتفاع یک متر و به مسافت چند کیلومتر از بلدرچین پُر شد.

32 قوم اسرائیل تمام آن روز و شب و فردای آن، بلدرچین جمع کردند. هیچ‌کس کمتر از نُه‌صد کیلو جمع نکرده بود. مردم بلدرچین‌ها را در اطراف اردوگاه پهن کردند تا خشک شوند.

33 امّا هنوز گوشت در زیر دندانشان بود که آتش خشم خداوند بر قوم اسرائیل شعله‌ور شد و آن‌ها را به بلایی مُهلک مبتلا ساخت.

34 بنابراین آنجا را «قِبروت هَتّاوَه»، یعنی «قبرستان هوس» نامیدند، زیرا افرادی را که هوس گوشت کرده بودند، در آنجا دفن نمودند.

35 بعد قوم اسرائیل از قِبروت هَتّاوَه به حَضیروت کوچ کردند و مدّتی در آنجا توقّف نمودند.

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
Lean sinn:



Sanasan