Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

نِحِمیا 6 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


دسیسه‌هایی به ضد نِحِمیا

1 چون سَنبَلَط، طوبیا، جِشِمِ عرب و سایر دشمنان ما شنیدند که کار بازسازی دیوار را تمام کرده‌ایم و هیچ شکافی در آن باقی نمانده است، با این‌که درهای دروازه‌هایش را هنوز برپا نکرده بودیم،

2 سنبلط و جِشِم پیام فرستادند و پیشنهاد کردند: «بیا تا در یکی از روستاهای دشت اونو ملاقات کنیم.» امّا ایشان قصد داشتند که به من صدمه برسانند.

3 پس من قاصدانی فرستادم که به آن‌ها بگویند: «من مشغول انجام کار مهمّی هستم و نمی‌توانم به آنجا بیایم. چرا باید کار به‌خاطر ملاقات من با شما متوقّف شود؟»

4 آن‌ها چهار مرتبه آن پیغام را برای من فرستادند و هر بار همان پاسخ را به آنان دادم.

5 سَنبَلَط بار پنجم خادم خود را با نامۀ سرگشاده‌ای نزد من فرستاد.

6 در آن نوشته شده بود: «جِشِم به من می‌گوید که شایعه‌ای در میان ملل همسایه وجود دارد که تو و یهودیان قصد شورش دارید و به همین دلیل دیوار را بنا می‌کنید. او همچنین می‌گوید تو قصد داری خود را پادشاه ایشان بسازی

7 و انبیایی را نیز در اورشلیم گمارده‌ای که در اورشلیم ندا کنند که تو پادشاه یهود هستی و این سخنان حتماً به شاهنشاه گزارش خواهد شد، پس بیا تا باهم در این‌باره مشورت کنیم.»

8 من این پاسخ را به او فرستادم: «هیچ‌یک از سخنانی که می‌گویی حقیقت ندارد؛ این سخنان زاییدۀ افکار تو است.»

9 ایشان همگی می‌خواستند ما را بترسانند تا ما کار را متوقّف کنیم. من دعا کردم: «اکنون ای خدا مرا استوار ساز.»

10 در همان ایّام روزی به خانۀ شِمَعیا پسر دِلایا و نوۀ مِهیطَبئیل رفتم؛ او نمی‌توانست خانۀ خود را ترک کند. او به من گفت: «تو و من باید برویم در مکان مقدّسِ معبدِ بزرگ پنهان شویم و درها را قفل کنیم، زیرا ایشان خواهند آمد تا تو را بکُشند. آری، ایشان امشب خواهند آمد تا تو را بکُشند.»

11 من پاسخ دادم: «من آن آدمی نیستم که فرار کرده خود را پنهان کنم. آیا تو فکر می‌کنی که من با پنهان شدن در معبدِ بزرگ خود را نجات خواهم داد؟ من چنین کاری نخواهم کرد.»

12 وقتی دربارۀ آن فکر می‌کردم، فهمیدم که خدا با شِمَعیا سخن نگفته است، بلکه طوبیا و سَنبَلَط به او رشوه داده بودند تا بر ضد من نبوّت کند.

13 آنان او را خریده بودند که مرا بترساند و به گناه بکشاند تا مرا بدنام سازند و مورد تمسخر قرار دهند.

14 من دعا کردم: «خدایا طوبیا و سَنبَلَط را به‌خاطر هرآنچه انجام داده‌اند، به‌یاد آور و آنان را تنبیه کن. همچنین نوعَدیهٔ نبیّه و سایر انبیایی را که می‌خواهند مرا بترسانند، به‌یاد آور.»


پایان بازسازی دیوار

15 بازسازی دیوار در روز بیست و پنجم ماه ایلول پس از پنجاه و دو روز پایان یافت.

16 هنگامی‌که دشمنان ما در ملّت‌های همسایه این خبر را شنیدند، هراسان و شرمسار شدند، چون دانستند این کار با کمک خدا انجام پذیرفته است.

17 در آن روزها رهبران یهودی و طوبیا مشغول ‌نامه‌نگاری با یکدیگر بودند.

18 بسیاری از ساکنان یهودا از او پشتیبانی می‌کردند، زیرا پدر‌زن او شِکَنیا پسر آرَح بود و همچنین پسرش یِهوحانان با دختر مِشُلّام پسر بِرِکیا ازدواج کرده بود.

19 مردم از تمام کارهای نیکی که طوبیا انجام داده بود، برای من تعریف می‌کردند و هرچه را که من می‌گفتم به گوش او می‌رساندند. طوبیا کوشید تا با فرستادن نامه‌های پیاپی مرا هراسان سازد.

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
Lean sinn:



Sanasan